کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>دل بدان دلنواز خواهم داد</p></div>
<div class="m2"><p>جان بشمع طراز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>پس ازین من بدست عشق و هوس</p></div>
<div class="m2"><p>مالش حرص و از خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>چشم و دل را چو شمع و اتش و آب</p></div>
<div class="m2"><p>مایه و برگ و ساز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>مده ای عقل زحمتم بسیار</p></div>
<div class="m2"><p>که جواب تو باز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>چند گویی که دل بدو دادی؟</p></div>
<div class="m2"><p>دادم آری و باز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn6"><div class="m1"><p>بر سرم عشق ترکناز آورد</p></div>
<div class="m2"><p>تن درین ترکتاز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn7"><div class="m1"><p>زین دو در بند دیدگان شب و روز</p></div>
<div class="m2"><p>اشکها را جواز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn8"><div class="m1"><p>ار دل از من بناز میخواهد</p></div>
<div class="m2"><p>من بدو از نیاز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn9"><div class="m1"><p>نازنین است یار من پیشش</p></div>
<div class="m2"><p>جان شیرین بناز خواهم داد</p></div></div>
<div class="b" id="bn10"><div class="m1"><p></p></div>
<div class="m2"><p></p></div></div>

شمارهٔ ۴۰

دل بدان دلنواز خواهم داد
جان بشمع طراز خواهم داد
پس ازین من بدست عشق و هوس
مالش حرص و از خواهم داد
چشم و دل را چو شمع و اتش و آب
مایه و برگ و ساز خواهم داد
مده ای عقل زحمتم بسیار
که جواب تو باز خواهم داد
چند گویی که دل بدو دادی
دادم آری و باز خواهم داد
بر سرم عشق ترکناز آورد
تن درین ترکتاز خواهم داد
زین دو در بند دیدگان شب و روز
اشکها را جواز خواهم داد
ار دل از من بناز میخواهد
من بدو از نیاز خواهم داد
نازنین است یار من پیشش
جان شیرین بناز خواهم داد

شمارهٔ ۳۸

شمارهٔ ۳۹

دل بدان دلنواز خواهم داد

جان بشمع طراز خواهم داد

پس ازین من بدست عشق و هوس

مالش حرص و از خواهم داد

چشم و دل را چو شمع و اتش و آب

مایه و برگ و ساز خواهم داد

که جواب تو باز خواهم داد

چند گویی که دل بدو دادی؟

دادم آری و باز خواهم داد

تن درین ترکتاز خواهم داد

زین دو در بند دیدگان شب و روز

اشکها را جواز خواهم داد

ار دل از من بناز میخواهد

من بدو از نیاز خواهم داد

جان شیرین بناز خواهم داد

شمارهٔ ۳۹

اطلاعات