گنجور

شمارهٔ ۳۴

چه باشد گر ز من یادت نیاید
که از دوری فراموشی فزاید
ز چشمت چشم پرسش هم ندارد
که از بیمار پرسش خود نیاید
مکن، بر جان من بخشایشی کن
بگو آخر که آن مسکین نشاید
سلامی از تو مرسومست ما را
پس از سالی مرا مرسوم باید
چرا بربستی از من راه پرسش؟
مگر کاری ترا زین می گشاید؟
بجان تو که اندر آرزویت
مرا یک روز سالی می نماید
بشب می آورم روزی بحیلت
که شب آبستنست تا خود چه زاید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه باشد گر ز من یادت نیاید
که از دوری فراموشی فزاید
هوش مصنوعی: چه مشکلی دارد اگر دیگر به یاد من نباشی، زیرا دوری باعث می‌شود که فراموشی بیشتر شود.
ز چشمت چشم پرسش هم ندارد
که از بیمار پرسش خود نیاید
هوش مصنوعی: چشمان تو دیگر هیچ سوالی ندارند، چون آن بیمار هم از خودش نمی‌پرسد.
مکن، بر جان من بخشایشی کن
بگو آخر که آن مسکین نشاید
هوش مصنوعی: لطفا بر جان من رحم کن و بگو که آیا آن آدم بیچاره لیاقت چنین برخوردی را ندارد؟
سلامی از تو مرسومست ما را
پس از سالی مرا مرسوم باید
هوش مصنوعی: سلام تو برای من عادت شده است، پس از یک سال دوری، باید سلامی به من کنی.
چرا بربستی از من راه پرسش؟
مگر کاری ترا زین می گشاید؟
هوش مصنوعی: چرا از من دوری و از پرسش‌های من جلوگیری می‌کنی؟ آیا کمکی به تو می‌کند که این کار را انجام می‌دهی؟
بجان تو که اندر آرزویت
مرا یک روز سالی می نماید
هوش مصنوعی: من به خاطر تو، آرزوی یک روز از سال را دارم که بتوانم در کنار تو باشم.
بشب می آورم روزی بحیلت
که شب آبستنست تا خود چه زاید
هوش مصنوعی: در شب می‌آورم فرصتی با تدبیر، چرا که شب به تنهایی می‌تواند چیزهای زیادی به بار آورد.

حاشیه ها

1398/08/16 09:11
یوسف

در مصرع دوم بیت دوم نیاسد احتمالاً نادرست باشد چون با قافیه بقیه مصرعها هماهنگ نیست

1400/01/19 00:04
عین. ح

بیت دوم: «نیاسد» باید «نباید» باشد
بیت سوم «بخشایش» باید «بخشایشی» باشد
بیت ششم «الی» باید «سالی» باشد