گنجور

شمارهٔ ۳۲

باد نوروزی ره بستان گرفت
دست عاشق دامن جانان گرفت
نو عروسان چمن را دست ابر
پای تا سر در در و مرجان گرفت
صبح خندان چون دمی از صدق زد
حالی آن دم در گل خندان گرفت
همچو بیماران دیگر باد را
آرزوی صحن سروستان گرفت
گل فروشست از سر خوبان باغ
ابر کز چشمش جهان طوفان گرفت
دست بر عالم فشاند آزاد وار
سرو چون کارجهان آسان گرفت
عزم استقبال گل دارد درخت
از شکوفه سیم در کف زان گرفت
جامهای گازری در سر کشید
شاخ را چون در چمن باران گرفت
هر درختی کو قد یارم بدبد
از تعجّب دست در دندان گرفت
چون صبا نشناخت کس قدر بهار
زان چنانش در میان جان گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باد نوروزی ره بستان گرفت
دست عاشق دامن جانان گرفت
هوش مصنوعی: باد بهاری در حال وزیدن است و مسیر باغ را در پیش گرفته، در این حال، عاشق هم به دنبال معشوق می‌گردد و دامن او را به دست می‌آورد.
نو عروسان چمن را دست ابر
پای تا سر در در و مرجان گرفت
هوش مصنوعی: نوعروس‌های چمن با دستان ابر از سر تا پا در آغوش گل‌ها و مرجان‌ها قرار گرفتند.
صبح خندان چون دمی از صدق زد
حالی آن دم در گل خندان گرفت
هوش مصنوعی: صبحی خوش و شاداب به نظر می‌رسد که در آن لحظه‌ای صادقانه شادی در دل کسی به وجود می‌آید و آن لحظه، آنگونه که گل‌ها می‌خندند، سرشار از خوشحالی است.
همچو بیماران دیگر باد را
آرزوی صحن سروستان گرفت
هوش مصنوعی: بیماری مانند دیگر بیماران، آرزوی دیدن باغ و باغچه را در سر داشت.
گل فروشست از سر خوبان باغ
ابر کز چشمش جهان طوفان گرفت
هوش مصنوعی: فروشنده گل، به خاطر زیبایی‌های سرخود از باغ ابر، از چشمانش طوفانی بر پا می‌کند.
دست بر عالم فشاند آزاد وار
سرو چون کارجهان آسان گرفت
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویر کشیدن فضایی از رهایی و آسایش می‌پردازد. او به نوعی بیان می‌کند که در زندگی، هنگامی که انسان با آزادی و اعتماد به نفس قدم برمی‌دارد، می‌تواند بر روی جهانی که به نظر می‌رسد پر از دشواری‌هاست، تسلط یابد و آن را برای خود آسان کند. مانند درخت سروی که با قامت بلند و استواری خود در برابر مشکلات ایستادگی می‌کند و به آسایش می‌رسد.
عزم استقبال گل دارد درخت
از شکوفه سیم در کف زان گرفت
هوش مصنوعی: درخت با اراده و اشتیاق به استقبال گل می‌رود و شکوفه‌ای نقره‌ای را در دستانش می‌فشارد.
جامهای گازری در سر کشید
شاخ را چون در چمن باران گرفت
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تصویر زیبایی از طبیعت اشاره می‌کند. او می‌گوید که هنگامی که باران بر چمن می‌بارد، شاخسار درختان هم از این نعمت بهره‌مند می‌شود و به نوعی از این باران سیراب می‌شود. به این ترتیب، زیبایی و تازگی طبیعت در این لحظه احساس می‌شود.
هر درختی کو قد یارم بدبد
از تعجّب دست در دندان گرفت
هوش مصنوعی: هر درختی که قد و قامت یار من را می‌بیند، از شگفتی دستش را به دندان می‌گیرد.
چون صبا نشناخت کس قدر بهار
زان چنانش در میان جان گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که نسیم بهاری کسی را نشناخت، از آن حالت بهاری آنقدر در دلش اثر گذاشت که جانش را در خود گرفت.