گنجور

شمارهٔ ۲۶

چو روی خوب تو خورشید آسمان هم نیست
بقد و قامت تو سر و بوستان هم نیست
به بوی آنکه به رنگ رخ تو گردد گل
بسی تکلّف‌ها کرد و آنچنان هم نیست
به جان ز لعل تو بوسی خریدم و دانم
که گر نباشد سودی درین زیان هم نیست
دو دست من ز میانت چه طرف بر بندد
تو را چو با کمر آن نیز در میان هم نیست
امید بوس و کنار از تو شد بریده از آنک
به دیدنی ز تو قانع شدیم و آن هم نیست
کم از دهان تو باشد مرا ز لذّت وصل
که نیم چندان روزی از آن دهان هم نیست
بداده‌ام دل و جان تا همی خورم غم تو
که در هوای تو غم نیز رایگان هم نیست
به نیکویی و شگرفیّ تو به بانگ بلند
نه در سپاهان، کاندر همه جهان هم نیست
گرفتم آنکه دلت راست نیست با چاکر
لطافتی به دروغ از سر زبان هم نیست؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو روی خوب تو خورشید آسمان هم نیست
بقد و قامت تو سر و بوستان هم نیست
هوش مصنوعی: وقتی که تو با زیبایی‌ات ظاهر می‌شوی، دیگر خورشید آسمان نمایان نیست و قامت و زیبایی‌ات برتر از هر باغ و اندام دل‌انگیز است.
به بوی آنکه به رنگ رخ تو گردد گل
بسی تکلّف‌ها کرد و آنچنان هم نیست
هوش مصنوعی: بوی خوشی که ناشی از چهره‌ی توست، باعث می‌شود که گل‌ها خیلی تلاش کنند تا خود را به زیبایی تو برسانند، اما در واقع این‌طور نیست که لازم باشد این‌قدر زحمت بکشند.
به جان ز لعل تو بوسی خریدم و دانم
که گر نباشد سودی درین زیان هم نیست
هوش مصنوعی: به خاطر لب‌های تو جانم را فدای بوسه‌ای کردم و می‌دانم که در این کار برای من نه سودی هست و نه ضرری.
دو دست من ز میانت چه طرف بر بندد
تو را چو با کمر آن نیز در میان هم نیست
هوش مصنوعی: دست‌های من از وسط به چه چیز می‌تواند تو را ببندد وقتی که کمربند تو نیز در وسط نیست؟
امید بوس و کنار از تو شد بریده از آنک
به دیدنی ز تو قانع شدیم و آن هم نیست
هوش مصنوعی: امید و آرزوی ما برای بوسه و نوازش از تو قطع شد، زیرا وقتی تو را دیدیم، متوجه شدیم که حتی همین امید هم وجود ندارد.
کم از دهان تو باشد مرا ز لذّت وصل
که نیم چندان روزی از آن دهان هم نیست
هوش مصنوعی: لذتی که از وصال تو می‌برم، کم‌تر از آن چیزی است که از دهان تو به من می‌رسد؛ چرا که آنقدر خوشی و شیرینی ندارم که بتوانم در طول روز از آن بهره‌مند شوم.
بداده‌ام دل و جان تا همی خورم غم تو
که در هوای تو غم نیز رایگان هم نیست
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را فدای تو کرده‌ام و برای عشق تو حتی غم و اندوه را نیز با کمال میل می‌پذیرم، چرا که در این مسیر، حتی غم نیز بی‌هزینه نیست.
به نیکویی و شگرفیّ تو به بانگ بلند
نه در سپاهان، کاندر همه جهان هم نیست
هوش مصنوعی: شما آنچنان زیبا و شگفت‌انگیز هستید که در هیچ جای جهان مانند شما وجود ندارد، حتی اگر به ظاهر در سپاهان باشید.
گرفتم آنکه دلت راست نیست با چاکر
لطافتی به دروغ از سر زبان هم نیست؟
هوش مصنوعی: من کسی را که دلش با من صاف نیست، گرفته‌ام؛ این شخص با ظاهری زیبا و فریبنده، تنها به زبانی شیرین سخن می‌گوید و در باطن راست نمی‌گوید.

حاشیه ها

1400/08/12 20:11
Mehrdad

بیت ششم مصرع دوم دهان درست است اشتباه تایپ شده