گنجور

شمارهٔ ۱۵۸

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید بهر کس نمایی؟
مرا مصلحت نیست، لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی
نه پیدا توانمت دیدن نه پنهان
بلایی دلم را، بلایی، بلایی
وفا را بعهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم ترا فتنه بر بی وفایی
من آنروز از خویش بیگانه کشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی
نباشد ترا هیچ غم بی دل من
کسی دید خود عید بی روستایی؟
من و می از این پس که در دور حسنت
نیاید ز دلهای ما پارسایی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید بهر کس نمایی؟
هوش مصنوعی: تو چقدر زیبا و دلربا هستی، کاش حس زیبایی‌ات را برای همه به نمایش نگذاری!
مرا مصلحت نیست، لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی
هوش مصنوعی: بهتر این است که در پنهان بمانی و خود را در معرض دید دیگران قرار ندهی، حتی اگر به نفع تو نباشد.
نه پیدا توانمت دیدن نه پنهان
بلایی دلم را، بلایی، بلایی
هوش مصنوعی: نه می‌توانم تو را به‌روشنی ببینم و نه به‌طور مخفی. درد و بلای دل من را نمی‌توانم بیان کنم، بلایی که وجودم را در بر گرفته است.
وفا را بعهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم ترا فتنه بر بی وفایی
هوش مصنوعی: من به وفا و عهدت سوگند خوردم، اما وقتی تو را دیدم که در دسیسه‌های بی‌وفایی غرق شده‌ای، از آن به عنوان دشمنی یاد کردم.
من آنروز از خویش بیگانه کشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی
هوش مصنوعی: یک روزی از خودم دور شدم و نتوانستم خودم را بشناسم، چون آشنایی با تو برایم اتفاقی جدید و متفاوت بود.
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی
هوش مصنوعی: اگر به امید رسیدن به تو نبود، روشنی زندگی‌ام را از نظر دور می‌کردم.
نباشد ترا هیچ غم بی دل من
کسی دید خود عید بی روستایی؟
هوش مصنوعی: اگر تو غمی نداری، بی‌دلی من را چه کسی می‌بیند؟ آیا عید بدون روستایی را می‌توان تصور کرد؟
من و می از این پس که در دور حسنت
نیاید ز دلهای ما پارسایی
هوش مصنوعی: من و می به دور از زیبایی تو، دیگر نمی‌توانیم به دل‌های خود پاکی و پرهیزگاری را یادآور شویم.

حاشیه ها

1397/09/24 03:11
مصطفی

فعل پایان مصراع نهم بیگانه گشتم است یا کشتم؟ فعل اول مناسب تر به نظر میرسد.
مصراع دوازدهم «ز دیده برون مردمی روشنایی» در این مصراع هم با توجه به مصراع اول بیت فعل برون کردمی معقول به نظر می‌رسد. واژه مردمی به درستی به کار رفته است؟

1400/01/17 02:04
عین. ح

در بیت ششم به جای «مردمی» باید «بردمی» باشد.
در بیت هفتم هم «روستایی» به نظر باید «روشنایی» باشد.

1400/01/17 15:04
nabavar

گرامی حمیدفر
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون مردمی روشنایی
مُردمی درست تر می نماید
نباشد ترا هیچ غم بی دل من
کسی دید خود عید بی روستایی؟
درین بیت دل خود را به روستا تشبیه کرده
”بی دل من“ را معادل ” بی روستا “ آورده.
می گوید: بی دل من شاد هستی ولی شادی ِعید بدون روستا خوش نیست.
ضمن اینکه اگر به جای روستایی، روشنایی بیاوریم، قافیه مکرر می شود که در بیر قبلی آمده

1400/01/17 15:04
nabavar

پوزش
بیت قبلی

1400/02/29 03:04
عین. ح

سلام
درود بر شما. در هر دو مورد حق با شماست. با عجله غزلیات را می‌خواندم و می‌گذشتم. الان که دقت کردم، متوجه شتاب‌زدگی پیشنهادها شدم. سپاس