شمارهٔ ۱۵۵
ماه رویا بسر خویش کنی
نیک باشد که بدی بیش کنی؟
چندم از هجر دل افگار کنی؟
چندم از غصه جگر ریش کنی؟
مکن ای جان که نه رسمی نیکست
که همه کام بداندیش کنی
هر کجا خون دلی باید ریخت
غمزۀ مست فرا پیش کنی
مردمی کن، که نباشد ضایع
هر چه با این دل درویش کنی
دل یک شهر بر آید از بند
گر اشارت بلب خویش کنی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ماه رویا بسر خویش کنی
نیک باشد که بدی بیش کنی؟
هوش مصنوعی: اگر روزهایی را که در رویاهایت میگذرانید به خوبی سپری کنید، بهتر است تا اینکه بدیها و مشکلات را بیشتر کنید.
چندم از هجر دل افگار کنی؟
چندم از غصه جگر ریش کنی؟
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی دلمان را از دوری خود ناراحت کنی؟ چند بار میخواهی با غم و اندوه ما را به درد بیاوری؟
مکن ای جان که نه رسمی نیکست
که همه کام بداندیش کنی
هوش مصنوعی: عزیزم، مراقب باش که کار زشتی است که به خاطر دلهای بدخواه، در دل خود بدگمانی و فکر منفی پرورش دهی.
هر کجا خون دلی باید ریخت
غمزۀ مست فرا پیش کنی
هوش مصنوعی: هر جا که باید از اندوه و درد دل بریزی، باید غم و اندوه را کنار بگذاری و با حالتی شاد و سرزنده جلو بروی.
مردمی کن، که نباشد ضایع
هر چه با این دل درویش کنی
هوش مصنوعی: با مردم خوب و مهربان باش، زیرا هیچ چیز را که با دل پاک و سادهات انجام میدهی، هدر ندهی.
دل یک شهر بر آید از بند
گر اشارت بلب خویش کنی
هوش مصنوعی: اگر با صدای دلنشین خود اشارهای کنی، دلی که در آن شهر وجود دارد آزاد خواهد شد.