گنجور

شمارهٔ ۱۵۴

ترسم آن نوش ز لب کم سخنی
در زبانها فتد به بی دهنی
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتکینی کشد برو سه منی
رنگ و بوی از رخ و خطش گیرد
دیبۀ چین و نافه ختنی
ای که از چهره ماه بر فلکی
وی که از قدّ سرو در چمنی
با چنین چشم و روی و لب که تراست
با گل و نرگس و سمن بزنی
از رخ و غمزه خنجر و سپری
آفتابی تو یا گل و سمنی
چون خرامی بگاه آمد شد
فتنۀ صد هزار مرد و زنی
بی میانی، چرا کمر بندی
تا مرا در غلط همی فکنی
پشت مشک و بنفشه بشکتی
آخر این زلف برکه می شکنی؟
گرچه در زلف تست جای دلم
در میان دل غمین منی
تا بدانی که از لطافت و حسن
هم تو در بند زلف خویشتنی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترسم آن نوش ز لب کم سخنی
در زبانها فتد به بی دهنی
هوش مصنوعی: می‌ترسم که آن لذت شیرین به خاطر کم‌گویی و ساکتی من، در زبان‌ها نیفتد و فراموش شود.
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتکینی کشد برو سه منی
هوش مصنوعی: اگر زاهد دو دانه ی لطیف و زیبا را مانند می ببیند، هر آنگاه که به آن‌ها نگاه کند، دلش می‌خواهد که بتواند از آن‌ها سه من لذت ببرد.
رنگ و بوی از رخ و خطش گیرد
دیبۀ چین و نافه ختنی
هوش مصنوعی: زیبایی و عطر چهره و خطوط صورتش، پرده ای از چین و ناز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ای که از چهره ماه بر فلکی
وی که از قدّ سرو در چمنی
هوش مصنوعی: تو که چهره‌ات همچون ماه در آسمان درخشان است و قدّ تو مانند سرو در باغی زیبا و دل‌انگیز است.
با چنین چشم و روی و لب که تراست
با گل و نرگس و سمن بزنی
هوش مصنوعی: با چنین چهره و لب و چشمی که تو داری، می‌توانی به راحتی با گل‌ها و نرگس‌ها و سمن‌ها رقابت کنی.
از رخ و غمزه خنجر و سپری
آفتابی تو یا گل و سمنی
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر زیبایی و جذابیت یک شخص است که مانند شمشیری درخشان و محافظی در برابر آفتاب می‌درخشد. همچنین می‌توان آن را به زیبایی یک گل یا یک گیاه خوشبو تشبیه کرد. به طور کلی، این تصویر بیانگر دلربایی و جاذبه خاص فرد است.
چون خرامی بگاه آمد شد
فتنۀ صد هزار مرد و زنی
هوش مصنوعی: وقتی که تو آهسته به راه می‌روی، عذاب و مشکلاتی به اندازه صد هزار مرد و زن ایجاد می‌شود.
بی میانی، چرا کمر بندی
تا مرا در غلط همی فکنی
هوش مصنوعی: بدون واسطه، چرا به من چیزی می‌گویی که به اشتباه از من فکر می‌کنی؟
پشت مشک و بنفشه بشکتی
آخر این زلف برکه می شکنی؟
هوش مصنوعی: آیا در نهایت زیبایی و جاذبه‌ای که در دنیای من وجود دارد، می‌تواند زلف‌های این برکه را به هم بزند و خراب کند؟
گرچه در زلف تست جای دلم
در میان دل غمین منی
هوش مصنوعی: هرچند که در موهایت جا دارد، اما دل غمگین من در وسط دل تو قرار دارد.
تا بدانی که از لطافت و حسن
هم تو در بند زلف خویشتنی
هوش مصنوعی: برای درک این موضوع که تو نیز به خاطر لطافت و زیبایی‌ات در اسیر زلف خود هستی.