شمارهٔ ۱۵۳
ساقیا هین بیار ساغر می
تا تنم جان شود چو پیکر می
ماه رویا، چو مهر روشن کن
چشمم از گوهر منوّر می
مشک زلفا، چو ناف آهو کن
کامم از نکهت معطّر می
عمر و سیم و نشاط و جان و جهان
همه هیچند هیچ در بر می
آفرینش مسخّر خردست
خرد اندر جهان مسخّر می
عقل با جان چو آشناست چرا
کرد بیگانگی ز گوهر می؟
طبع می گر بود نشاط انگیز
چه عجب زنگی است ما در می
صد هزاران مصاف غم بدمی
بشکند ساغر دلاور می
گوشم از حلقۀ بریشم چنگ
با نوا کن چو بندگان بر می
ببرد آب روی کوثر و خلد
روی معشوق در برابر می
دل چو لاله پیاله باید ساخت
ظرف می گر کنیم در خور می
کفم از می تهی مدار چو کف
ورچه چون کف رویم درسر می
جوهری روشنست و بر کف ما
چون عرض بی درنگ اغر می
گر بجوهر عرض بود قایم
بعرض قایمست جوهر می
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا هین بیار ساغر می
تا تنم جان شود چو پیکر می
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و جام شراب را بیاور تا با نوشیدن آن جانم تازه شود، مانند این که جان در پیکر شراب جاری است.
ماه رویا، چو مهر روشن کن
چشمم از گوهر منوّر می
هوش مصنوعی: ماه خیالی من، همانند خورشید، چشمانم را از واقعیات روشن کن و به من نوری بخش.
مشک زلفا، چو ناف آهو کن
کامم از نکهت معطّر می
هوش مصنوعی: بوی خوش زلفت مانند بوی مشک است، و مانند ناف آهو، به من لذت و شادی میدهد.
عمر و سیم و نشاط و جان و جهان
همه هیچند هیچ در بر می
هوش مصنوعی: عمر، زیبایی، نشاط، زندگی و حتی جهان همه چیزهایی بیارزش و پوچ هستند در مقابل لذتی که از نوشیدن شراب به دست میآید.
آفرینش مسخّر خردست
خرد اندر جهان مسخّر می
هوش مصنوعی: دنیا به دست عقل و هوش شکل گرفته و عقل بر این دنیا حاکم است.
عقل با جان چو آشناست چرا
کرد بیگانگی ز گوهر می؟
هوش مصنوعی: عقل و جان وقتی با یکدیگر آشنا هستند، چرا باید با اصل و ماهیت خود بیگانه شوند؟
طبع می گر بود نشاط انگیز
چه عجب زنگی است ما در می
هوش مصنوعی: اگر طبیعت انسان به شوق و شادی برانگیزد، تعجبی ندارد که ما در می (شراب) خوشحال و سرمست هستیم.
صد هزاران مصاف غم بدمی
بشکند ساغر دلاور می
هوش مصنوعی: اگرچه غمها و مشکلات بسیار هستند، اما دل قهرمانان با نوشیدن شراب شادی و عشق، میتواند از همه آنها عبور کند و مقاوم بماند.
گوشم از حلقۀ بریشم چنگ
با نوا کن چو بندگان بر می
هوش مصنوعی: گوشم را به نغمههای زیبا و دلنشین موسیقی پر کن، همانطور که بندگان با عشق و شوق به درگاه پروردگار روی میآورند.
ببرد آب روی کوثر و خلد
روی معشوق در برابر می
هوش مصنوعی: آب زلال و خوشگوار کوثر و زیبایی بهشت در برابر محبت و جذابیت عشق قرار دارد.
دل چو لاله پیاله باید ساخت
ظرف می گر کنیم در خور می
هوش مصنوعی: دل باید مانند لاله زیبا و حساس باشد و مانند پیاله آماده دریافت عشق و احساسات. باید آن را پر از شادی و میکده کنیم، تا از طعم خوش زندگی بهرهمند شویم.
کفم از می تهی مدار چو کف
ورچه چون کف رویم درسر می
هوش مصنوعی: دست من را از شراب خالی نگذار، زیرا وقتی که دستم از می پر شود، مانند کف روی آب میماند.
جوهری روشنست و بر کف ما
چون عرض بی درنگ اغر می
هوش مصنوعی: جواهری درخشان وجود دارد که در دست ما مانند چیزی بیدرنگ و بیاهمیت به نظر میرسد.
گر بجوهر عرض بود قایم
بعرض قایمست جوهر می
هوش مصنوعی: اگر جوهر (نهاد یا ذات چیزی) بر روی سطح (عرض) قرار گیرد، باید متوجه باشیم که جوهر، به عنوان یک اصل اساسی، بر اساس سطح خود پایدار است.