گنجور

شمارهٔ ۱۴۹

هر شبی با دلی و صد زاری
منم و آب چشم و بیداری
بنماندست آب بر جگرم
بس که چشمم کند گهرباری
دل تو از کجا و غم ز کجا؟
تو چه دانی که چیست غمخواری؟
آنگه از حال من شوی آگاه
که چو من یک شبی به روز آری
گفتیَم جان بیار و عشوه ببر
چشم بد دور ازین کله داری
مردمی کن، مجوی آزارم
که نه کاریست مردم‌آزاری
بار هجر تو بر دلم خود بود
خشم خوشتر کنون بسر باری
من فراوان کشیده‌ام غم دل
لیک کم بوده‌ام بدین زاری
که نه صبرم همی کند پشتی
که نه یارم همی دهد یاری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شبی با دلی و صد زاری
منم و آب چشم و بیداری
هوش مصنوعی: هر شب با دل شکسته و با صدای ناله‌های خودم بیدارم و اشک می‌ریزم.
بنماندست آب بر جگرم
بس که چشمم کند گهرباری
هوش مصنوعی: دیگر آبی بر دل و روح من نمی‌ماند، زیرا چشمانم آن‌قدر اشک می‌ریزند که مانند مروارید می‌شوند.
دل تو از کجا و غم ز کجا؟
تو چه دانی که چیست غمخواری؟
هوش مصنوعی: دل تو از کجا آمده و غم از کجا نشأت می‌گیرد؟ تو چه دانشی درباره‌ غمخواری و دلسوزی داری؟
آنگه از حال من شوی آگاه
که چو من یک شبی به روز آری
هوش مصنوعی: زمانی که تو یک شب به حال و روز من پی ببری، آن‌گاه از حال من آگاه خواهی شد.
گفتیَم جان بیار و عشوه ببر
چشم بد دور ازین کله داری
هوش مصنوعی: به کسی می‌گویم که به زندگی و شوق عشق خوش بیاید و از زیبایی و جذبه‌اش بهره‌برداری کند، و این که بدخواهان را از این جذبه دور نگه دارد.
مردمی کن، مجوی آزارم
که نه کاریست مردم‌آزاری
هوش مصنوعی: رفتار خود را اصلاح کن و به دیگران آزار نرسان، زیرا این نوع رفتار، ناشایست و نادرست است.
بار هجر تو بر دلم خود بود
خشم خوشتر کنون بسر باری
هوش مصنوعی: حجم سنگینی از نگرانی و ناراحتی روی دل من وجود دارد، اما اکنون بهتر است این بار را سبک‌تر کن.
من فراوان کشیده‌ام غم دل
لیک کم بوده‌ام بدین زاری
هوش مصنوعی: من غم و اندوه زیادی را تجربه کرده‌ام، اما همواره در این بستر زاری کمتری داشته‌ام.
که نه صبرم همی کند پشتی
که نه یارم همی دهد یاری
هوش مصنوعی: نه می‌توانم تحمل کنم، چون کسی پشتوانه‌ام نیست و نه یاری از یارم فراهم می‌شود.