گنجور

شمارهٔ ۱۴۶

بر آمد ز گلزار باد بهاری
بیاور می ارغوانی، چه داری؟
بر ما ز تقصیرهای گذشته
چه عذر پذیرفته تر از می آری؟
چمن از که اندوخت این پادشایی؟
صبا از که آموخت این ساز گاری؟
ز غنچه دهانی و صد گونه خنده
ز بلبل زبانی و صد گونه زاری
نسیم سبک دست بر افسر گل
بگاورسۀ زر کند خرده کاری
زهی شوخ نرگس که با عمر کوته
گذارد شب و روز در شاد خواری
بسوک شکوفه هوا هر زمانی
بپوشد ز ابر آب بفتی بخاری
ز بس لطف و دلداری غنچة گل
که می کرد بالاله از غمگساری
خجل گشت نرگس ز رویش ازینست
که سر بر نمی دارد از شرمساری
همی خواست سوسن که تا عذر خواهد
ولیکن زبانش نمی داد یاری
سر از خواب مستی کنون بر ندارد
هر آنکس مه دارد دل هوشیاری
من و سیم و یار و حریف موافق
کسی را که باشد ، زهی بختیاری

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر آمد ز گلزار باد بهاری
بیاور می ارغوانی، چه داری؟
هوش مصنوعی: هوا بهاری شده و نسیم خوشبو از میان گل‌ها وزیده است. بیا و قدحی از شراب خوش‌رنگ بیاور، چون چه نیازی به چیز دیگری داریم؟
بر ما ز تقصیرهای گذشته
چه عذر پذیرفته تر از می آری؟
هوش مصنوعی: از ما چه عذری برای خطاهای گذشته می‌خواهی که بهتر از شراب است؟
چمن از که اندوخت این پادشایی؟
صبا از که آموخت این ساز گاری؟
هوش مصنوعی: چمن از چه کسی این زیبایی و پادشاهی را به دست آورده است؟ و نسیم صبحگاهی این نغمه و آهنگ را از که یاد گرفته است؟
ز غنچه دهانی و صد گونه خنده
ز بلبل زبانی و صد گونه زاری
هوش مصنوعی: از گل غنچه‌ای که لبخندهای مختلفی دارد و از بلبل که با صدای گوناگون ناله می‌کند.
نسیم سبک دست بر افسر گل
بگاورسۀ زر کند خرده کاری
هوش مصنوعی: باد ملایم به آرامی بر روی تاج گل می‌نشیند و به آن زیبایی می‌بخشد.
زهی شوخ نرگس که با عمر کوته
گذارد شب و روز در شاد خواری
هوش مصنوعی: نرگس خوش‌چهره‌ای که با عمر کوتاهش، شب‌ها و روزها را در لذت و شادخواری می‌گذرانده، بسیار جالب و خوشایند است.
بسوک شکوفه هوا هر زمانی
بپوشد ز ابر آب بفتی بخاری
هوش مصنوعی: در هر زمانی که باد بهاری بوزد و شکوفه‌ها را بپوشاند، آسمان نیز به وسیله ابرها پر از آب می‌شود.
ز بس لطف و دلداری غنچة گل
که می کرد بالاله از غمگساری
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و نوازش‌های فراوانی که غنچة گل به من می‌کند، احساس می‌کنم که دوستانم از غم و اندوه رهایی یافته‌اند.
خجل گشت نرگس ز رویش ازینست
که سر بر نمی دارد از شرمساری
هوش مصنوعی: نرگس از زیبایی و جذابیت چهره‌اش خجالت می‌کشد و به همین خاطر سرش را از شرم پایین نگه داشته است.
همی خواست سوسن که تا عذر خواهد
ولیکن زبانش نمی داد یاری
هوش مصنوعی: سوسن می‌خواست عذرخواهی کند، اما زبانش یاری نمی‌کرد و نمی‌توانست صحبت کند.
سر از خواب مستی کنون بر ندارد
هر آنکس مه دارد دل هوشیاری
هوش مصنوعی: هر کسی که دل هوشیار و بیداری دارد، دیگر از خواب و غفلت بیرون نمی‌آید و در حالت مستی و سرگردانی باقی می‌ماند.
من و سیم و یار و حریف موافق
کسی را که باشد ، زهی بختیاری
هوش مصنوعی: در این دنیا، من و ساز و یار و دوستان هم‌فکر، خوشا به حال کسی که همراه ما باشد و از این وضعیت بهره‌مند شود.