شمارهٔ ۱۴۱
لب و دندان یار من نگرید
خوشی روزگار من نگرید
تیر دیدی که در کمان باشد
قامتش در کنار من نگرید
اختیار منست خوبی او
خوبی اختیار من نگرید
ترسم از نازکی برنجد اگر
تیز در روی یار من نگرید
نظر از چشم من اوام کنید
هرکه اندر نگار من نگرید
یا چو در روی او نگاه کنید
باری هم از شمار من نگرید
دوش هندی خویش خواند مرا
اینهمه اعتبار من نگرید
بوسه یی خواستم همی ز لبش
گفت: خه! کار و بار من نگرید
با دهانت فتاد بوسۀ من
چشم بد دور کار من نگردی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب و دندان یار من نگرید
خوشی روزگار من نگرید
هوش مصنوعی: لب و دندان محبوبم باعث شادی و خوشی من است، اما این خوشی همیشه پایدار نیست و گاهی دلیلی برای گریه و اندوه میشود.
تیر دیدی که در کمان باشد
قامتش در کنار من نگرید
هوش مصنوعی: تیر را دیدی که در کمان قرار دارد، قدش در کنار من برنگردد.
اختیار منست خوبی او
خوبی اختیار من نگرید
هوش مصنوعی: من اختیار خود را در دست او میبینم؛ اگر او خوب باشد، من هم خوب خواهم بود و اگر او ناراحت باشد، من هم نمیتوانم شاد باشم.
ترسم از نازکی برنجد اگر
تیز در روی یار من نگرید
هوش مصنوعی: میترسم که اگر با تیزی و شدت به زیبایی معشوق نگاه کنم، او ناراحت و دلخور شود.
نظر از چشم من اوام کنید
هرکه اندر نگار من نگرید
هوش مصنوعی: هر کس که به چهرهی محبوب من نگاه کند، از چشم من دور شود.
یا چو در روی او نگاه کنید
باری هم از شمار من نگرید
هوش مصنوعی: اگر به چهره او نگاه کنید، حداقل یک بار هم از شما نرنجد.
دوش هندی خویش خواند مرا
اینهمه اعتبار من نگرید
هوش مصنوعی: چند شب پیش، دوست هندیام به من تلفن زد و با اهمیت بیشتری به من صحبت کرد، در حالی که من هیچ توجهی به این موضوع نداشتم و حتی ناراحت نشدم.
بوسه یی خواستم همی ز لبش
گفت: خه! کار و بار من نگرید
هوش مصنوعی: از او خواستم که بوسهای از لبش به من بدهد، اما او با تمسخر گفت: نه! کار و بار من اجازه نمیدهد.
با دهانت فتاد بوسۀ من
چشم بد دور کار من نگردی
هوش مصنوعی: بوسهام را با دهانت بپذیر و مبادا بدی به کار من رسد. خویش را از حوادث دور نگهدار.