شمارهٔ ۱۴۰
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتابی
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقهای و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقهای ز زلفت، در حلق جان طنابی
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی
آب حیات کِبوَد؟ خلد برین چه باشد
بر روی تو نگاهی، بر یاد تو شرابی
در دورِ چشم مستت، هست از شرابِ فتنه
افتاده همچو نرگس، هر گوشهای خرابی
آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز
تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی
بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید
گه گاه چشم بد را، بر میفکن نقابی
در خشک سال هجران، هم دولت رخ تست
گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی
هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم
باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتابی
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقهای و تابی
هوش مصنوعی: چهرهات چگونه است؟ همچون آفتاب میدرخشد. و موهایت چطورند؟ همچون حلقهها و پیچشهایی که دارند.
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقهای ز زلفت، در حلق جان طنابی
هوش مصنوعی: هر شعاعی که از چهرهی تو به چشم میتابد، برای عقل روشنی و هدایت به همراه دارد. هر رشتهای از موهای تو، به جان من مانند بندی است که مرا به خود متصل میکند.
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
گردد ز سایۀ او، هر ذرّه آفتابی
هوش مصنوعی: اگر تصویر زیبایی تو بر زمین بیفتد، هر ذرهای از خاک به روشنی خورشید در خواهد آمد.
آب حیات کِبوَد؟ خلد برین چه باشد
بر روی تو نگاهی، بر یاد تو شرابی
هوش مصنوعی: آب حیات کبود یعنی آن مایهی زندگی که رنگ آبی دارد و خلد برین به معنای گلستان و بهشت است. اگر به صورت تو نگاه کنیم، بر یاد تو شرابی خواهیم داشت؛ یعنی یاد تو برای ما مثل نوشیدنیای است که ما را سر زنده و شاداب میکند.
در دورِ چشم مستت، هست از شرابِ فتنه
افتاده همچو نرگس، هر گوشهای خرابی
هوش مصنوعی: در نگاه جذاب و دلربای تو، نشانههایی از تاثیرات شراب و فتنه وجود دارد که شبیه به نرگس است. در هر گوشه، حالت ویرانی و دلشکستگی به چشم میخورد.
آن چشم نرگسین را، از خواب خوش برانگیز
تا هر زمان نبیند، در راه فتنه خوابی
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و جذاب او را از خواب شیرین بیدار کن تا هر زمان که بیدار است، در معرض فتنه و وسوسه قرار نگیرد.
بر جان عاشقانت، بخشایش ار نیاید
گه گاه چشم بد را، بر میفکن نقابی
هوش مصنوعی: اگر بر دل عاشقانت، بخشش نیاید، گاهی چشمان ناپاک را با پردهای بپوشان.
در خشک سال هجران، هم دولت رخ تست
گر هیچگونه ماندست، در چشم بنده آبی
هوش مصنوعی: در سالهای سخت جدایی، چهره زیبای تو مثل یک دولت و نعمت است. اگر هم که چیزی نمانده باشد، در چشم من هنوز رنگ آبی وجود دارد.
هر کس که پرسد از من، احوال سوزیانم
باشد سرشک خونین، حاضرترین جوابی
هوش مصنوعی: هر کسی که از من بپرسد حال و روزم را، باید بداند که قلبم پر از درد و اشک است. من با همین حال مشکلات عاطفیام، دقیقترین و صادقترین پاسخها را به او میدهم.