شمارهٔ ۱۳۲
بجز از غصّه های مشکل من
چیست از روزگار حاصل من؟
نیک سرگشته ام نمی دانم
که جهان ناخوشست یا دل من
خالی از خون دل نیم گویی
شد سرشته ز خون دل گل من
جان ستاند سپهر و عشوه دهد
لیست انصاف با معامل من
وه که چون در مقام اندیشه
می چکد خون ز حال مشکل من
زان همه رنجهای بی ثمرت
وان همه سعیهای باطل من
گر جهان منزل طرب گردد
سر کوی غمست منزل من
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بجز از غصّه های مشکل من
چیست از روزگار حاصل من؟
هوش مصنوعی: جز غمها و نگرانیهای دشوار، از زندگی چه چیزی برای من باقی مانده است؟
نیک سرگشته ام نمی دانم
که جهان ناخوشست یا دل من
هوش مصنوعی: من در حال حاضر در آشفته حالی به سر می برم و نمیدانم آیا مشکلاتی که احساس میکنم ناشی از حال و هوای جهان است یا از درون دل خودم.
خالی از خون دل نیم گویی
شد سرشته ز خون دل گل من
هوش مصنوعی: من از درد و رنجی که به دل دارم خالی نیستم، اما انگار این درد و رنج به نوعی زیبا و باطراوت، مانند گل، در وجودم تنیده شده است.
جان ستاند سپهر و عشوه دهد
لیست انصاف با معامل من
هوش مصنوعی: آسمان جانم را میگیرد و در عوض به من ناز و عشوه میدهد. انصاف در معامله با من وجود ندارد.
وه که چون در مقام اندیشه
می چکد خون ز حال مشکل من
هوش مصنوعی: آه، زمانی که به فکر و اندیشهام میپردازم، از درد و مشکلاتم احساس ناامیدی و عذاب میکنم.
زان همه رنجهای بی ثمرت
وان همه سعیهای باطل من
هوش مصنوعی: از تمام زحمات بیفایده و تلاشهای بینتیجهام خسته و سردرگم شدهام.
گر جهان منزل طرب گردد
سر کوی غمست منزل من
هوش مصنوعی: اگر جهان به مکانی شاد تبدیل شود، من همچنان در کوی غم و اندوه خودم زندگی میکنم.