گنجور

شمارهٔ ۱۳۱

آه ازین زندگیّ ناخوش من
وز دل و خاطر مشوّش من
سپر زخم حادثات شدست
دل پر تیر همچو ترکش من
در همه عمر خویش نشنیدست
بوی راحت دل بلاکش من
طمع خوشدلی ندارم از آنک
روز خوش کرده است شب خوش من
هم عفاالله مردم چشمم
کآبکی می زند بر آتش من

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه ازین زندگیّ ناخوش من
وز دل و خاطر مشوّش من
هوش مصنوعی: ای کاش از این زندگی ناخوش و دل آرام و بی‌قرارم شکایت نکنم.
سپر زخم حادثات شدست
دل پر تیر همچو ترکش من
هوش مصنوعی: دل من مانند یک ترکش پر از تیر است که زخمی از حوادث و مشکلات زندگی را تحمل کرده است.
در همه عمر خویش نشنیدست
بوی راحت دل بلاکش من
هوش مصنوعی: در تمام مدت زندگی‌ام، بویی از آرامش و راحتی را حس نکرده‌ام، این حال و روز غم‌انگیز من است.
طمع خوشدلی ندارم از آنک
روز خوش کرده است شب خوش من
هوش مصنوعی: من از خوشحالی و سرزندگی انتظاری ندارم، زیرا شب خوش من به خاطر روز خوب و روشن رقم خورده است.
هم عفاالله مردم چشمم
کآبکی می زند بر آتش من
هوش مصنوعی: مردم چشمم را ببخشید، که در حال حاضر به شدت احساس آتشین از درون دارم.