شمارهٔ ۱۲۷
ای بتو چشم نکویی روشن
وی ز تو خانۀ دلها گلشن
بستهام در سر زلفین تو دل
مشکن آن زلف و دلم را مشکن
هر سیاهی که رخت با من کرد
اندر آمدش همه پیرامن
خط خود بر رخ خوب تو نوشت
حسن چون دیدش وجهی روشن
درکشی دامن ازین چشم پر آب
تا نخوانند تو را تردامن
چه زنی آتش در خرمن من؟
که زد آتش دل من در خرمن
خوش درآمد خطت ای جان, چه شود
گر درآیی تو چو خطّت با من؟
تا تخلّص کنم از وصف رخت
بثنای سر احرار زَمَن
فخر دین صاحب عادل که مدام
دشمنش باد به کام دشمن
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بتو چشم نکویی روشن
وی ز تو خانۀ دلها گلشن
هوش مصنوعی: ای محبوب من، نگاه زیبایت روشنیبخش است و به خاطر تو، دلها مانند یک باغ سرسبز و خرم شدهاند.
بستهام در سر زلفین تو دل
مشکن آن زلف و دلم را مشکن
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلفهای تو خیلی آسیبپذیر شده است، پس لطفاً نه زلفهایت را به هم بزن و نه دل مرا بشکن.
هر سیاهی که رخت با من کرد
اندر آمدش همه پیرامن
هوش مصنوعی: هر تاریکی و سیاهی که به من نزدیک شد، تمام آن را در خود جذب کردم.
خط خود بر رخ خوب تو نوشت
حسن چون دیدش وجهی روشن
هوش مصنوعی: حسن، زیباییات را به گونهای توصیف کرده که وقتی آن را دید، چهرهات روشن و زیبایتر به نظر آمد.
درکشی دامن ازین چشم پر آب
تا نخوانند تو را تردامن
هوش مصنوعی: اگر دامن خود را از چشم پر آب بکشید، دیگر کسی شما را با دامن تر نمیخواند.
چه زنی آتش در خرمن من؟
که زد آتش دل من در خرمن
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند آتش را در کلاف زندگی من ایجاد کند؟ که دل من مانند کلافی در آتش میسوزد.
خوش درآمد خطت ای جان, چه شود
گر درآیی تو چو خطّت با من؟
هوش مصنوعی: ای جان، چه سودی دارد اگر تو به من بیایی و خوبیهای تو مانند خط تو باشد؟
تا تخلّص کنم از وصف رخت
بثنای سر احرار زَمَن
هوش مصنوعی: میخواهم از توصیف زیبایی تو خلاص شوم و دیگر از کسانی که آزاد و مستقل هستند، یاد نکنم.
فخر دین صاحب عادل که مدام
دشمنش باد به کام دشمن
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از فردی با ویژگیهای خاص اشاره دارد که در زمینه دین و عدالت سرآمد است. همچنین، شاعر از این فرد درخواست میکند که همواره در برابر دشمنانش پیروز باشد و زندگیاش بر کام آنها تلخ شود.