شمارهٔ ۱۱۸
مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم
بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟
بچشم من نرد گردت ار بسی کوشم
بگرد تو نرسد چشمم ار بسی نگرم
بدولت غم تو آتش دلم زنده ست
ز شادی ار چه نماندست آب بر جگرم
شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان
اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم
حکایت غم تست ار بخانه بنشینم
فسانۀ من و تست ار بکوی بر گذرم
بباغبانی و اختر شناسی افتادم
ز عشق روی و قدت تا برفته یی ز برم
بباد قدّ تو از بس که سرو پیرایم
از ارزوی رخت بس که اختران شمرم
من و خیال تو زین پس، اگر بود خوابم
من و حدیث تو زین پس، اگر بود خبرم
چو آفتاب اگر جای بر فلک سازم
دود همی غم عشقت چو سایه بر اثرم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا که زهره نباشد که در رخت نگرم
بیا بگو که ز وصل تو بر چگونه خورم؟
هوش مصنوعی: من که جرأت ندارم به چهرهات نگاه کنم، بیا و بگو که از دیدنت چهطور باید حال و روزم را تحمل کنم؟
بچشم من نرد گردت ار بسی کوشم
بگرد تو نرسد چشمم ار بسی نگرم
هوش مصنوعی: در نگاه من، هرچقدر هم تلاش کنم و دور تو بگردم، هرگز به تو نخواهم رسید، حتی اگر مدت زیادی به تو خیره شوم.
بدولت غم تو آتش دلم زنده ست
ز شادی ار چه نماندست آب بر جگرم
هوش مصنوعی: غم تو مانند آتشی در دل من شعلهور است و باوجود این که شادمانی دیگری در زندگیام وجود ندارد، آن درد و سوزش هنوز هم احساس میشود.
شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان
اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم
هوش مصنوعی: اگر عشق تو در قلبم درخشان شود، مثل صبحی که نورش به زمین میتابد، حتی اگر از دستان تو پیراهنم را پاره کنم.
حکایت غم تست ار بخانه بنشینم
فسانۀ من و تست ار بکوی بر گذرم
هوش مصنوعی: اگر در خانه بمانم، غم تو را روایت میکنم و اگر از کوچه بگذرم، داستان من و تو را بازگو میکنم.
بباغبانی و اختر شناسی افتادم
ز عشق روی و قدت تا برفته یی ز برم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به چهره و قد تو، به باغبانی و ستارهشناسی پرداختم؛ زیرا تو از کنار من رفتهای.
بباد قدّ تو از بس که سرو پیرایم
از ارزوی رخت بس که اختران شمرم
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی و elegance تو، موهای خود را به باد میسپارم و از عشق به چهرهات، ستارهها را یکی یکی به حساب میآورم.
من و خیال تو زین پس، اگر بود خوابم
من و حدیث تو زین پس، اگر بود خبرم
هوش مصنوعی: از این پس، اگر خوابم ببرد، تنها تصور تو را در ذهن دارم و اگر خبری بشنوم، فقط از تو صحبت میکنم.
چو آفتاب اگر جای بر فلک سازم
دود همی غم عشقت چو سایه بر اثرم
هوش مصنوعی: اگر مانند خورشید بر آسمان جا بگیرم، غم عشق تو همچون سایهای همواره همراه من خواهد بود.