گنجور

شمارهٔ ۱۱۰

گر ترا گویم که عاشق نیستم
یا ز جان یار موافق نیستم
از منت باور مبادا این سخن
زانک در این قول صادق نیستم
عاشقم، عاشق، بآواز بلند
پس که باشم من که عاشق نیستم؟
تو بحسن افزونی از عذرا و من
در غم تو کم ز وامق نیستم
عشق تو یکچند می کردم نهان
زانکه دانستم که لایق نیستم
آشکارا کردم اکنون راز خویش
وندرین دعوی منافق نیستم
هر که در عالم ترا عاشق شدند
من به از چندین خلایق نیستم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ترا گویم که عاشق نیستم
یا ز جان یار موافق نیستم
هوش مصنوعی: اگر به تو بگویم که عاشق نیستم یا اینکه با جان محبوبم درارتباط نیستم،
از منت باور مبادا این سخن
زانک در این قول صادق نیستم
هوش مصنوعی: از لطف و محبت تو نپندار که این حرف را می‌زنم، چون در این گفته راستگو نیستم.
عاشقم، عاشق، بآواز بلند
پس که باشم من که عاشق نیستم؟
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و به صدای بلند این را بیان می‌کنم، پس چه کسی می‌تواند بگوید که من عاشق نیستم؟
تو بحسن افزونی از عذرا و من
در غم تو کم ز وامق نیستم
هوش مصنوعی: تو به زیبایی از دختران بهشتی بهتر هستی و من در غم تو چنان نیستم که از عشق وامق کم داشته باشم.
عشق تو یکچند می کردم نهان
زانکه دانستم که لایق نیستم
هوش مصنوعی: محبت تو را مدتی به پنهانی داشتم، زیرا فهمیدم که شایستهٔ آن نیستم.
آشکارا کردم اکنون راز خویش
وندرین دعوی منافق نیستم
هوش مصنوعی: هم‌اکنون راز خود را به‌وضوح بیان کردم و در این ادعا دروغگو نیستم.
هر که در عالم ترا عاشق شدند
من به از چندین خلایق نیستم
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیا به تو عشق ورزیده است، من از میان این همه انسان‌ها برای تو بهتر و خاص‌تر هستم.