گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

زان شب که با تو دست در آغوش کرده ام
یکباره ترک صبر و دل و هوش کرده ام
هرچ آن نه عشق تست ببازی گرفته ام
هرچ آن نه یادتست فراموش کرده ام
در چشم من شدست یکی دانة گهر
هر نکته یی که از دهنت گوش کرده ام
خالی شده دماغ من از مستی و خمار
زان باده ها که از لب تو نوش کرده ام
بر چرخ می رسید خروش دل از فراق
او را بوعده های تو خاموش کرده ام
از چشم نیم خواب تو امروز روشنست
آن ناله ها که من ز غمت دوش کرده ام
دستم که زیر سنگ فراقست هر شبی
تا روز با غم تو در آغوش کرده ام
پرسیدم از دلم که چرا دوری از برم؟
گفتا که خوفرا رخ نیکوش کرده ام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1398/08/06 01:11
عین. ح

در بیت دوم به جای «دانة کهر» باید «گرفته‌ام» باشد
در بیت سوم هم «دانة گهر» باید به «دانهٔ کهر» تبدیل شود.

1400/07/15 11:10
مجتبی قرقانی

درود...

بله در مصرع نخست از بیت دوم، بجای "دانه گهر" باید عبارتِ "گرفته ام" بیاید...

با سپاس