شمارهٔ ۱۰۷
تا دل اندر مهر دلبر بسته ام
در بروی خوشدلی در بسته ام
خوشدلم در عشق آن شیرین پسر
زانکه دل در تنگ شکر بسته ام
گرچه هستم چون کمر در بند او
طرفها بنگر کزو بر بسته ام
تا شدستم فتنه بر گلگون رخش
عافیت را رخت بر خر بسته ام
با دو چشمش کرد عبهر همسری
خواب از آن بر چشم عبهر بسته ام
تا بچشم او مگر باشم عزیز
نقش روی خویش از زر بسته ام
چون صراحی هر دمش خدمت کنم
زان کمر پیشش چو ساغر بسته ام
با لعب لعلش بسی کوشیده ام
تا بجانی بوسه یی سر بسته ام
گفتمش آن قامت و رخسار چیست؟
گفت: مه را بر صنوبر بسته ام
گر ز عشقش جان برم خونم بریز
وین گرو صد بار دیگر بسته ام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دل اندر مهر دلبر بسته ام
در بروی خوشدلی در بسته ام
هوش مصنوعی: من برای عشق و محبت دلبرم به شدت وابسته شدهام و در برابر خوشنودی او تمام درها را به روی خود بستهام.
خوشدلم در عشق آن شیرین پسر
زانکه دل در تنگ شکر بسته ام
هوش مصنوعی: خوشحالم که عاشق آن پسر شیرین هستم، زیرا در دل خود عشق او را شکرین و شیرین احساس میکنم.
گرچه هستم چون کمر در بند او
طرفها بنگر کزو بر بسته ام
هوش مصنوعی: هرچند که مانند کمری در بند او هستم، اما به اطراف نگاه کن که چقدر از او تأثیر گرفتهام و به او وابستهام.
تا شدستم فتنه بر گلگون رخش
عافیت را رخت بر خر بسته ام
هوش مصنوعی: زمانی که زرق و برق و زیبایی چهرهام را دیدم، برای حفظ آرامش و راحتیام از همه چیز فاصله گرفتم و آماده مقابله با مشکلات شدم.
با دو چشمش کرد عبهر همسری
خواب از آن بر چشم عبهر بسته ام
هوش مصنوعی: او با چشمانش به من نگاهی انداخت که خواب را از چشمانم کوچ کرد و من خواب را بر چشمانش بستم.
تا بچشم او مگر باشم عزیز
نقش روی خویش از زر بسته ام
هوش مصنوعی: میخواهم خود را به چشمان او بسپارم تا شاید نزد او عزیز باشم، به همین دلیل تصویر چهرهام را چون زر و زیور آذین بستهام.
چون صراحی هر دمش خدمت کنم
زان کمر پیشش چو ساغر بسته ام
هوش مصنوعی: هر لحظه همچون ظرفی از شراب در خدمت او هستم، زیرا به خاطر او خود را به شکل جامی درآوردهام.
با لعب لعلش بسی کوشیده ام
تا بجانی بوسه یی سر بسته ام
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی لبهایش تلاش زیادی کردهام تا به صرف یک بوسهای که نمیتوانم کامل بزنم، رسیدگی کنم.
گفتمش آن قامت و رخسار چیست؟
گفت: مه را بر صنوبر بسته ام
هوش مصنوعی: به او گفتم آن بدن و چهره زیبا چیست؟ او پاسخ داد: من ماه را بر درخت صنوبر بستهام.
گر ز عشقش جان برم خونم بریز
وین گرو صد بار دیگر بسته ام
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشقش جانم را از دست بدهم، خونم را بریزید و بدانید که بارها و بارها به او وابسته شدهام.