شمارهٔ ۱۰۰
مخور ای دل غم بسیار مخور
ور خوری جز غم دلدار مخور
نه غم یار عزیزست؟ آن نیز
اگرت هست نگهدار مخور
یار تیمار تو چون می نخورد
پس تو بی فایده تیمار مخور
خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار
غم من اندک و بسیار مخور
من ز عشق تو زیم یا میرم
تو خود البّته غم کار مخور
پشت من بشکن و پیمان مشکن
خون من می خور وز نهار مخور
چشم تو دوش لبت را می گفت
با فلان باده دگر باره مخور
لب تو گفت بدو خیز بخسب
تو که مستی غم هشیار مخور
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مخور ای دل غم بسیار مخور
ور خوری جز غم دلدار مخور
هوش مصنوعی: ای دل، غمهای بیپایان را نخور، و اگر قرار به خوردن غم باشد، تنها غم عشق محبوب را بپذیر.
نه غم یار عزیزست؟ آن نیز
اگرت هست نگهدار مخور
هوش مصنوعی: آیا رنج دوری از محبوب مهم نیست؟ اگر هم چنین رنجی وجود دارد، بهتر است نگران نباشی و از آن دوری کنی.
یار تیمار تو چون می نخورد
پس تو بی فایده تیمار مخور
هوش مصنوعی: اگر یار تو مانند شراب نمینوشد، پس هیچ فایدهای ندارد که به او محبت و مراقبت کنی.
خه! چنین خواهمتف، احسنت،ای یار
غم من اندک و بسیار مخور
هوش مصنوعی: آه! من چنین آرزو دارم، خوشا به حال تو، ای دوست، اندوه من را کم و زیاد نکن.
من ز عشق تو زیم یا میرم
تو خود البّته غم کار مخور
هوش مصنوعی: من به عشق تو زندگی میکنم یا از دنیا میروم، تو هیچ غمی به دل راه نده.
پشت من بشکن و پیمان مشکن
خون من می خور وز نهار مخور
هوش مصنوعی: به من آسیب بزن و قول و قرارهای گذشته را زیر پا نگذار، اما از خون من بهرهبرداری کن و از غذای من استفاده نکن.
چشم تو دوش لبت را می گفت
با فلان باده دگر باره مخور
هوش مصنوعی: چشم تو به لبان تو اشاره میکند و میگوید که با آن شراب مشخص دوباره هوس نکن.
لب تو گفت بدو خیز بخسب
تو که مستی غم هشیار مخور
هوش مصنوعی: لب تو به من میگوید که برخیز و به سمت من بیا، زیرا در حالت مستی زندگی نکن و غمهای هشیاری را فراموش کن.