شمارهٔ ۲۷ - فی النصیحه
گاه آنست دلم را که بسامان گردد
کار دریابد و از کرده پشیمان گردد
عشقبازی و هوس نوبت خودداشت، کنون
وقت آنست که دل با سر ایمان گردد
دل که برگرد رخ خوبان گردد ناچار
که به هر بادی چون زلف پریشان گردد
هر سیهدل که شد از جام هوا مست غرور
فتنهانگیزتر از غمزهٔ جانان گردد
چون خط خوبان هر روز سیهرویترست
هرکه پیرامن روی و لب ایشان گردد
ای تن از حجرهٔ دل رخت هوس بیرون نه
تا دلت منظرهٔ رحمت یزدان گردد
مهبط نور الهی نشود خانهٔ دیو
بنگه لوری کی منزل سلطان گرد؟
عقل رابنده شهوت مکن ایرانه رواست
که ملک هیمه کِش مطبخ شیطان گردد
خویشتن راهمه درعشق گداز ازسرسوز
تاببینی که چو شمعت همه تن جان گردد
بت شکن همچو براهیم شوار می خواهی
که ترا آتش سوزنده گلستان گردد
چون سلیمان همه برپشت صبا بندی زین
گرترا دیوِ هوای تو بفرمان گردد
اهل ونااهل رهاکن چوره قدس روی
تارفیق دل تو موسی عمران گردد
مال دنیا که بروتکیه زدستی چوعصا
اگرازدست بیندازی،ثعبان گردد
مردگان رابنفس زنده کنی همچومسیح
گر بمعنی نفست هم دم قرآن گردد
آدمی برحسب همت خویش افزاید
هرچه اندیشد در آن بندد،چندان گردد
گردرین دنیی دون پست شود،دون همت
ور برافلاک نهد، خواجۀ کیوان گردد
کی بآبشخورحکمت دل تو راه برد
کزگدایی همه خود در دل تونان گردد؟
گرسرازجیب صفا برکنی ازصدق چوصبح
جرم خورشیدتراگوی گریبان گردد
کام دل می طلبی؟بندۀ ناکامی باش
تاهمان دردترامایۀ درمان گردد
نوری ازصبح ازل دردل توپنهانست
اندرآن نوردلت کوش که تابان گردد
وگرآن نور تو از بادهوس کشته شود
دل توتیره تر ازدیدۀ عمیان گردد
روشن ازهستی خود سوی فناجوی چوشمع
تاهم آب دهنت چشمۀ حیوان گردد
دل برین گنبد گردنده منه کین دولاب
آسیائیست که برخون عزیزان گردد
آزتست این که همه چیزچنین نایاب است
آزکم کن توکه نرخ همه ارزان گردد
مثل دنیاآبست وتو بنیان خدای
آب در بنیان بندی تونه ویران گردد؟
کاردنیا که تودشخوار گرفتی برخود
گرتوبرخویشتن آسان کنی،آسان گردد
هرزمان ازپی خاییدن عرض دگری
راست چون اره زبانت همه دندان گردد
بس که فریادکنی ازشکم وحلق تهی
هرزمان صورت تونای بانبان گردد
ازپی مستغلِ دانگی هرمه خواهی
که ترا عمرکم و سیم فراوان گردد
آدمی ازره صورت متساوی صفتست
متفاوت همی ازطاعت وعصیان گردد
پاره یی سیم شودحلقۀ فرج استر
پارۀ دیگر از آن مهرسلیمان گردد
خودگرفتم که پس از رنج وتکاپوی دراز
کارازان سان که دلت خواست بسامان گردد
بِچِه یی ایمن ازین عالم ناپا برجای
که به یک دم زدنش کار دگر سان گردد؟
صبح پیری زهمه سوی سرت تیغ بزد
انجم اشک تو وقتست که غلطان گردد
قطره یی آب که ازمردم چشمت بچکد
قرة العین تودرروضه ی رضوان گردد
دانۀ اشک برافشان که ترادرفردوس
آن بود لؤلؤ منثورکه وِلدان گردد
گر تو درکارگه صنع بنظاره شوی
ازعجایب دهن فکرتوخندان گردد
گوهرهستی درحقۀ امرست بمهر
که یکی ذره نه افزون ونه نقّصان گردد
زان که بنیاد فلک دایره کردار افتاد
پای هرچیز بانجام سرآن گردد
آن نبینی که نباتی که بریزاند تخم
تخم او باز نباتی هم ازآن سان گردد؟
بازچون دور قیامت رسد،این دایره را
نقطۀ امر الهی خط بطلان گردد
قطرۀ آب که گرددبه عنایت مخصوص
مایه اندوزد ازاحسانش وانسان گردد
آب را سست کند بند،شود هم تک باد
باد را سخت بیفشارد و باران گردد
تخته بندی نهد از هیزم برپای اثیر
تاکش آتش کده،مطمورۀ زندان گردد
گه شبستان عروسی شود آبی تیره
گه تهی گاه یَراعی شکرستان گردد
قطرۀ نطفه که ازصُلب سحابی بچکد
بکف تربیتش لؤلؤ و مرجان گردد
پارۀ خون که در افتد زسر بینی کوه
ازشعاع کرمش لعل بدخشان گردد
شعلۀ برق که دردامن خاری افتد
ازنسیم لُطفَش لالۀ نعمان گردد
پارۀ موم بشب نایب خورشیدبود
ذرۀ گَردِ سیه زیور اَجفان گردد
تیرِ بارانی کزقوس قزح یافت گشاد
دردل جعبۀ گلبن همه پیکان گردد
ازپی آنکه شود سوزن خاری سرتیز
سطح آب ازنفس بادچوسوهان گردد
آبهایی که بِدِی ماه زتأثیر هوا
درشَمَرسخت ترازصفحۀ سندان گردد
جان داود شود درتن باد نوروز
که زره کردن ازآن آهنش آسان گردد
ماه درعرصۀ میدان جهانداری او
گاه چون گوی شود،گاه چوچوگان گردد
دست لطفش چوسراپردۀ تلفیق زند
دیدۀ موری خلوتگه ارکان گردد
تندبادِ سَخَطش چون دم تفریق زند
کوه دردست هواسبحۀ گردان گردد
دایۀ عصمتش آنراکه درآرد بکنار
تیغ هندویش برحلق نگهبان گردد
شحنۀ هیبتش آنراکه سیاست فرمود
رشتۀ گردن جانش رگ شریان گردد
کام افعی بلبش شربت تریاک دهد
هرکه راطاعت اوسابق احساس گردد
تارهای مژه مسماردردیده شود
هرکه رامعصیتش قاید خذلان گردد
خردم گفت که بیتی دوسه توحیدبگوی
تا ترا تاج سرو مطلع دیوان گردد
من که چون خوض کنم درسخن مخلوقی
خاطرم تیره و دل خیره وحیران گردد
زهره دارم که بدین فکرت سودا انگیز
نطق من گرد سرا پردۀ سبحان گردد؟
مصطفی گفت که لااحصی وآنگه چومنی
ازسرجهل ستایشگررحمان گردد
قوۀ ناطقه بیهوش بیفتد چو کلیم
پرتونورتجلیش چوتابان گردد
برجناب عظمت خاطرآلودۀ من
به چه پیرایه وسرمایه ثناخوان گردد؟
این دلیری نه بس الحق که زغفلت گه گاه
نام اومونس جان من نادان گردد؟
درقیامت نرسدشعربفریادکسی
ورسراسرسخنش حکمت یونان گردد
فیصَلِ کارکسی داردکوازسر صدق
تابع امرخداوندجهانبان گردد
جان ازاین منزل غولان بسلامت نبرد
جزکسی کزسرتحقیق مسلمان گردد
جاودان رستم اگرنام رسول واصحاب
برسرنامۀ گفتارم عنوان گردد
بر زبانم همه آن ران توخدایاکه بحشر
رستگاریِ مراپردۀ غفران گردد
شمارهٔ ۲۶ - و قال ایضاً: لبالبست دهانم زماجرایی چندشمارهٔ ۲۸ - وقال ایضاًفی النصیحة: ز کار آخرت آن را خبر تواند بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گاه آنست دلم را که بسامان گردد
کار دریابد و از کرده پشیمان گردد
هوش مصنوعی: گاهی پیش میآید که دلم میخواهد همه چیز به خوبی پیش برود و از کارهایی که انجام دادهام، پشیمان شوم.
عشقبازی و هوس نوبت خودداشت، کنون
وقت آنست که دل با سر ایمان گردد
هوش مصنوعی: عشقی که به دنبال لذت و هوس بود، فرصت خود را داشت. اکنون زمان آن رسیده که دل، با اعتقاد و ایمان سر و سامان بگیرد.
دل که برگرد رخ خوبان گردد ناچار
که به هر بادی چون زلف پریشان گردد
هوش مصنوعی: وقتی دل به زیباییهای خوبان تعلق میگیرد، ناگزیر با هر جریانی همچون زلف پریشان به این سو و آن سو میرود.
هر سیهدل که شد از جام هوا مست غرور
فتنهانگیزتر از غمزهٔ جانان گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که از عشق و شوق به دنیای بیپایان مست شود، میتواند از احساسات و جذابیتهایش بهقدری غرق شود که حتی جذبه و فریبندگی معشوقش نیز بهنظرش کمرنگ و بیاهمیت بیاید.
چون خط خوبان هر روز سیهرویترست
هرکه پیرامن روی و لب ایشان گردد
هوش مصنوعی: هر روز زیبایی و خط و خال خوبان بیشتر میشود و هر کسی که به دور و بر آنها بچرخد، سیاهچهرهتر و زشتتر به نظر میرسد.
ای تن از حجرهٔ دل رخت هوس بیرون نه
تا دلت منظرهٔ رحمت یزدان گردد
هوش مصنوعی: ای بدن، از فضای دل خود آرزوی دنیا را کنار بگذار تا قلبت به تماشای رحمت خداوندی درآید.
مهبط نور الهی نشود خانهٔ دیو
بنگه لوری کی منزل سلطان گرد؟
هوش مصنوعی: نور الهی هرگز به خانهٔ دیو نمیرسد، پس چگونه میتواند خانهٔ او محل زندگی سلطان باشد؟
عقل رابنده شهوت مکن ایرانه رواست
که ملک هیمه کِش مطبخ شیطان گردد
هوش مصنوعی: عقل را تحتتاثیر شهوت قرار نده، زیرا این کار باعث میشود که انسان به ابزاری در دستان شیطان تبدیل شود و از راه درست منحرف گردد.
خویشتن راهمه درعشق گداز ازسرسوز
تاببینی که چو شمعت همه تن جان گردد
هوش مصنوعی: تمام وجودم در عشق میسوزد، بهطوری که اگر دقت کنی، مانند شمعی هستم که همهی وجودم به جان تبدیل شده است.
بت شکن همچو براهیم شوار می خواهی
که ترا آتش سوزنده گلستان گردد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همانند ابراهیم بتشکن باشی، پس باید قدرت تحمل آتش سختیها و چالشها را بکشی، تا شاید در پایان، این آتش به نشانهای از زیبایی و شکوفایی برای تو تبدیل گردد.
چون سلیمان همه برپشت صبا بندی زین
گرترا دیوِ هوای تو بفرمان گردد
هوش مصنوعی: اگر مانند سلیمان قدرت داشته باشم و تمامی بادها را تحت فرمان خود درآورم، به راحتی میتوانم دیو احساسات و آرزوهای تو را نیز مهار کنم.
اهل ونااهل رهاکن چوره قدس روی
تارفیق دل تو موسی عمران گردد
هوش مصنوعی: آدمهای خوب و بد را رها کن؛ زیرا در چهرهی قدس و پاکی، دل تو میتواند همچون موسی فرزند عمران، نجات پیدا کند.
مال دنیا که بروتکیه زدستی چوعصا
اگرازدست بیندازی،ثعبان گردد
هوش مصنوعی: مال و داراییهای دنیوی که به آن تکیه کردهای، اگر آن را از دست بدهی، مانند این است که عصا را از دست بیندازی؛ در این صورت، مشکلات و سختیها به سراغت خواهند آمد.
مردگان رابنفس زنده کنی همچومسیح
گر بمعنی نفست هم دم قرآن گردد
هوش مصنوعی: اگر تو بتوانی مردگان را با نفس خود زنده کنی، مانند حضرت مسیح، این امر ممکن است که نفست به معنای واقعی با قرآن پیوند داشته باشد و درک عمیقتری از آن پیدا کنی.
آدمی برحسب همت خویش افزاید
هرچه اندیشد در آن بندد،چندان گردد
هوش مصنوعی: انسان بر اساس اراده و تلاش خود، چیزی را که در ذهن میپروراند، به دست میآورد و هرچه بیشتر بر روی آن تمرکز کند، به همان اندازه به موفقیت میرسد.
گردرین دنیی دون پست شود،دون همت
ور برافلاک نهد، خواجۀ کیوان گردد
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر که به هدفهای پایینتر و حقیری دست یابد، در عوض، کسانی که به آرزوهای بزرگ و آرمانهای والا میرسند، به مقامهای بزرگرتری دست پیدا میکنند.
کی بآبشخورحکمت دل تو راه برد
کزگدایی همه خود در دل تونان گردد؟
هوش مصنوعی: کیست که از منبع حکمت، دل تو را سیراب کند، در حالی که از گدایی، همه وجود تو در دل تو غنی میشود؟
گرسرازجیب صفا برکنی ازصدق چوصبح
جرم خورشیدتراگوی گریبان گردد
هوش مصنوعی: اگر از جیب دل پاک خود صفایی بیرون بکشی، به مانند صبح که جرم خورشید را میزداید، چهرهات درخشان خواهد شد و دیگران به زیباییات توجه خواهند کرد.
کام دل می طلبی؟بندۀ ناکامی باش
تاهمان دردترامایۀ درمان گردد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و رضایت هستی، باید با ناکامیها و مشکلات زندگی کنار بیایی تا آن دردها بتوانند به بهبودی و درمان منتهی شوند.
نوری ازصبح ازل دردل توپنهانست
اندرآن نوردلت کوش که تابان گردد
هوش مصنوعی: در دل تو نوری از ابتدا وجود دارد؛ در آن نور، دل تو تلاش کن که روشن و درخشان شود.
وگرآن نور تو از بادهوس کشته شود
دل توتیره تر ازدیدۀ عمیان گردد
هوش مصنوعی: اگر آن نور تو که به شُکوه بادهخانه میدرخشد، محو شود، دل تو به اندازهای تیره خواهد شد که از تاریکی نابینایان نیز تاریکتر خواهد بود.
روشن ازهستی خود سوی فناجوی چوشمع
تاهم آب دهنت چشمۀ حیوان گردد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از وجود خود به سوی نابودی بروی، مانند شمعی خواهی بود که میسوزد؛ در این صورت، حتی آب دهان تو نیز میتواند سرچشمهای برای زندگی موجودات دیگر شود.
دل برین گنبد گردنده منه کین دولاب
آسیائیست که برخون عزیزان گردد
هوش مصنوعی: دل خود را به این جهان فانی نچسبان، چون این دنیا مانند دفتری است که بر خون افراد بیگناه چرخیده و آثارشان را محو میکند.
آزتست این که همه چیزچنین نایاب است
آزکم کن توکه نرخ همه ارزان گردد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آزمایش واقعی تو این است که چگونه میتوانی چیزی را که به سختی یافت میشود، کمتر کنی و از آن بهرهبرداری نمایی تا قیمت و ارزش آن برای دیگران کاهش یابد. به نوعی، اشاره دارد به اینکه هر چه چیزی کمتر باشد، ارزش بیشتری پیدا میکند.
مثل دنیاآبست وتو بنیان خدای
آب در بنیان بندی تونه ویران گردد؟
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که مانند دنیا، تو نیز در حالتی هستی که ممکن است هر لحظه در معرض نابودی قرار بگیری. اگر بنیان وجود تو بر اساس خداوند و حقیقت نباشد، ممکن است تمام بنیاد و ساختار وجودی تو در هم شکسته و ویران شود. به عبارتی دیگر، اگر پایه و اساس زندگی تو بر مبنای اصول صحیح و الهی نباشد، سرنوشتی نامطلوب در انتظار تو خواهد بود.
کاردنیا که تودشخوار گرفتی برخود
گرتوبرخویشتن آسان کنی،آسان گردد
هوش مصنوعی: اگر به خودت سختی ندهی و راحت با خودت رفتار کنی، زندگی برایت آسانتر خواهد شد.
هرزمان ازپی خاییدن عرض دگری
راست چون اره زبانت همه دندان گردد
هوش مصنوعی: همیشه وقتی که به دنبال بیان حرفی جدید هستی، باید دقت کنی که زبانی تند و برنده نداشته باشی، زیرا ممکن است کلامت اثر منفی بگذارد و به زخمهایی منتهی شود.
بس که فریادکنی ازشکم وحلق تهی
هرزمان صورت تونای بانبان گردد
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر از گرسنگی و کمبود فریاد بزنی، چهرهات خستهتر و نزارتر به نظر میآید.
ازپی مستغلِ دانگی هرمه خواهی
که ترا عمرکم و سیم فراوان گردد
هوش مصنوعی: اگر در پی گرفتن فرصتی برای بهرهوری و استفاده بهتر از زندگی خود هستی، مطمئن باش که این کار میتواند باعث افزایش طول عمر و ثروت تو شود.
آدمی ازره صورت متساوی صفتست
متفاوت همی ازطاعت وعصیان گردد
هوش مصنوعی: انسانها از نظر ظاهری برابر و مشابه هستند، اما ویژگیها و صفات آنها به خاطر اعمال خوب یا بدشان متفاوت میشود.
پاره یی سیم شودحلقۀ فرج استر
پارۀ دیگر از آن مهرسلیمان گردد
هوش مصنوعی: قسمتی از سیم به حلقةای تبدیل میشود که نشاندهندهی نعمت و خوشبختی است، و قسمتی دیگر از آن به نماد محبت سلیمان تبدیل میگردد.
خودگرفتم که پس از رنج وتکاپوی دراز
کارازان سان که دلت خواست بسامان گردد
هوش مصنوعی: با تلاش و زحمت بسیار، تصمیم گرفتم که با اراده خودم، کارهایی را که آرزویش را داشتم، به سامان برسانم.
بِچِه یی ایمن ازین عالم ناپا برجای
که به یک دم زدنش کار دگر سان گردد؟
هوش مصنوعی: کدام کودک میتواند از این دنیا در امان باشد، در حالی که با یک چشم برهم زدن همه چیز ممکن است تغییر کند؟
صبح پیری زهمه سوی سرت تیغ بزد
انجم اشک تو وقتست که غلطان گردد
هوش مصنوعی: صبح پیری با اشکهای تو به سراغت میآید و وقت آن است که دیگر نتوانی خود را جمع و جور کنی.
قطره یی آب که ازمردم چشمت بچکد
قرة العین تودرروضه ی رضوان گردد
هوش مصنوعی: اگر از چشمانت قطرهای آب بریزد، آنچنان قشنگ و دلنواز خواهی شد که در باغ بهشت مانند جواهر میدرخشی.
دانۀ اشک برافشان که ترادرفردوس
آن بود لؤلؤ منثورکه وِلدان گردد
هوش مصنوعی: اشکهایت را بریز، زیرا در بهشت، این اشکها مانند مروارید پراکنده خواهند شد و در آینده به فرزندانی شگفتآور تبدیل خواهند شد.
گر تو درکارگه صنع بنظاره شوی
ازعجایب دهن فکرتوخندان گردد
هوش مصنوعی: اگر در کارگاه آفرینش بنگری، از شگفتیهای آن چنان شگفتزده میشوی که ذهن تو لبخند میزند.
گوهرهستی درحقۀ امرست بمهر
که یکی ذره نه افزون ونه نقّصان گردد
هوش مصنوعی: ماهیت وجود در دست تقدیر الهی است و هیچ ذرهای نه کم میشود و نه زیاد، بلکه به طور کامل و بینقص باقی میماند.
زان که بنیاد فلک دایره کردار افتاد
پای هرچیز بانجام سرآن گردد
هوش مصنوعی: از آنجا که اساس گردش زمان به صورت دایرهای است، پای هر چیزی در نهایت به پایان خود میرسد.
آن نبینی که نباتی که بریزاند تخم
تخم او باز نباتی هم ازآن سان گردد؟
هوش مصنوعی: آیا نمیبینی که وقتی دانهای از گیاه میافتد، دوباره گیاهی به همان شکل و شمایل از آن دانه رشد میکند؟
بازچون دور قیامت رسد،این دایره را
نقطۀ امر الهی خط بطلان گردد
هوش مصنوعی: وقتی که روز قیامت نزدیک شود، این دایره که نشاندهنده زمان و جهان است، با فرمان الهی از بین خواهد رفت.
قطرۀ آب که گرددبه عنایت مخصوص
مایه اندوزد ازاحسانش وانسان گردد
هوش مصنوعی: وقتی یک قطره آب تحت توجه خاص قرار میگیرد، از لطف و نعمت آن بهرهمند میشود و به حالت انسان تبدیل میشود.
آب را سست کند بند،شود هم تک باد
باد را سخت بیفشارد و باران گردد
هوش مصنوعی: وقتی آب ضعیف میشود، بند آن شل میشود و در نتیجه باد به شدت فشار میآورد و به طرز خاصی باران میبارد.
تخته بندی نهد از هیزم برپای اثیر
تاکش آتش کده،مطمورۀ زندان گردد
هوش مصنوعی: چوبهایی از چوبهای هیزم برای برپا کردن آتش در آتشکده آورده میشود، و این باعث میشود که در نهایت شرایط بهگونهای شود که مانند یک زندان محفوظ و محصور شود.
گه شبستان عروسی شود آبی تیره
گه تهی گاه یَراعی شکرستان گردد
هوش مصنوعی: گاه به هنگام عروسی، آسمان به رنگ آبی تیره درمیآید و گاهی نیز زمانی که فضای خالی و ساکتی حاکم است، جایگاه پر از شکر و شیرینی میشود.
قطرۀ نطفه که ازصُلب سحابی بچکد
بکف تربیتش لؤلؤ و مرجان گردد
هوش مصنوعی: هر ذرهای که از صلب ستارهها به زمین بیفتد، اگر در دستان تربیت صحیح قرار گیرد، به گوهری باارزش و زیبا تبدیل میشود.
پارۀ خون که در افتد زسر بینی کوه
ازشعاع کرمش لعل بدخشان گردد
هوش مصنوعی: وقتی ذرهای خونی از انسان بریزد، از نور و جلوهای که دارد، میتواند به زیبایی و ارزش لعلهای بدخشان تبدیل شود.
شعلۀ برق که دردامن خاری افتد
ازنسیم لُطفَش لالۀ نعمان گردد
هوش مصنوعی: اگر شعلهای از آتش بر روی خار بیفتد، با نسیم نیکی، میتواند به لالهای زیبا تبدیل شود.
پارۀ موم بشب نایب خورشیدبود
ذرۀ گَردِ سیه زیور اَجفان گردد
هوش مصنوعی: تکهای از موم در شب، نمایانگر خورشید است و ذرهای از گرد سیاه، زینتی برای پلکها میشود.
تیرِ بارانی کزقوس قزح یافت گشاد
دردل جعبۀ گلبن همه پیکان گردد
هوش مصنوعی: تیر بارانی که از رنگینکمان به دست آمده، در دل جعبه گل، همه به پیکان تبدیل میشود.
ازپی آنکه شود سوزن خاری سرتیز
سطح آب ازنفس بادچوسوهان گردد
هوش مصنوعی: به دنبال این هستم که وقتی سوزن تیز به سطح آب نزدیک میشود، مانند اینکه باد به آن جان میدهد، حرکتی به وجود بیاید.
آبهایی که بِدِی ماه زتأثیر هوا
درشَمَرسخت ترازصفحۀ سندان گردد
هوش مصنوعی: آبهایی که تحت تأثیر هوا قرار میگیرند و به صورت سفت و سخت درمیآیند، به مانند سطحی صاف و محکم میشوند.
جان داود شود درتن باد نوروز
که زره کردن ازآن آهنش آسان گردد
هوش مصنوعی: بهار فرا میرسد و جان داود به طور ناگهانی در تنش با نشاط و پرانرژی میشود، به گونهای که گویی آسانتر میتواند زره سنگینش را از تن درآورد.
ماه درعرصۀ میدان جهانداری او
گاه چون گوی شود،گاه چوچوگان گردد
هوش مصنوعی: ماه در فضای بزرگ جهان گاهی مانند یک گوی درخشان میدرخشد و گاهی مانند یک نوازندهی چوبی حرکت میکند.
دست لطفش چوسراپردۀ تلفیق زند
دیدۀ موری خلوتگه ارکان گردد
هوش مصنوعی: دست مهربانیاش مانند پردهای است که در آن، چشم مورچهای به تنهایی به گوشهای خاص توجه میکند و محیط او را تغییر میدهد.
تندبادِ سَخَطش چون دم تفریق زند
کوه دردست هواسبحۀ گردان گردد
هوش مصنوعی: خشم او همچون طوفانی است که کوهها را از جا میکند و در آسمان به گرداب میچرخاند.
دایۀ عصمتش آنراکه درآرد بکنار
تیغ هندویش برحلق نگهبان گردد
هوش مصنوعی: دايهی عصمت او کسی را که با تیغ هندیاش کنار میآید، به نگهبانی خود میگمارد.
شحنۀ هیبتش آنراکه سیاست فرمود
رشتۀ گردن جانش رگ شریان گردد
هوش مصنوعی: شخصیت و قدرت او به حدی است که اگر کسی تحت فرمانش قرار بگیرد، به گونهای بر او تأثیر میگذارد که جانش را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و او را به حرکت در میآورد.
کام افعی بلبش شربت تریاک دهد
هرکه راطاعت اوسابق احساس گردد
هوش مصنوعی: هر که به فرمان افعی گوش دهد و از او پیروی کند، در نهایت به زهر او دچار میشود و شراب تلخی را که شبیه تریاک است، مینوشد. اگر کسی به طاعت و بندگی او بپردازد، عواقب تلخی را تجربه خواهد کرد.
تارهای مژه مسماردردیده شود
هرکه رامعصیتش قاید خذلان گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که از اطاعت خدا دور شود و به معصیت روی آورد، چون با تارهای مژهاش دردی را تحمل میکند، در واقع خود را در معرض سقوط و بیپناهی قرار داده است.
خردم گفت که بیتی دوسه توحیدبگوی
تا ترا تاج سرو مطلع دیوان گردد
هوش مصنوعی: خرد به من گفت که چند بیتی در وصف خداوند بگو تا به این ترتیب، مقام و منزلت تو همچون تاجی بر سر درخت سرو، بلند و ارجمند شود.
من که چون خوض کنم درسخن مخلوقی
خاطرم تیره و دل خیره وحیران گردد
هوش مصنوعی: وقتی که در گفتگو با دیگران مشغول میشوم، ذهنم آشفته و دلم پر از پریشانی میشود.
زهره دارم که بدین فکرت سودا انگیز
نطق من گرد سرا پردۀ سبحان گردد؟
هوش مصنوعی: من در دل امید دارم که با این فکر و اندیشه، سخنانم چنان جذاب و جالب شود که مثل پردهای از لطف و زیبایی به جلوه درآید.
مصطفی گفت که لااحصی وآنگه چومنی
ازسرجهل ستایشگررحمان گردد
هوش مصنوعی: مصطفی فرمودند که من به حقیقت نمیتوانم وصف و ستایش خدا را بهطور کامل بیان کنم. پس از آن، وقتی که من از روی نادانی به ستایش خداوند میپردازم، این کار نشاندهندهی علم و درک واقعی من نیست.
قوۀ ناطقه بیهوش بیفتد چو کلیم
پرتونورتجلیش چوتابان گردد
هوش مصنوعی: وقتی قدرت گفتاری انسان در حالت بیهوشی و خواب رفته باشد، نور تو مانند نوری که از چهره کلیم (موسی) میتابد، درخشانی خاصی پیدا میکند.
برجناب عظمت خاطرآلودۀ من
به چه پیرایه وسرمایه ثناخوان گردد؟
هوش مصنوعی: به چه زینت و ثنایی میتوانم به یاد بزرگی و عظمت دل پر از احساس و یاد تو بپردازم؟
این دلیری نه بس الحق که زغفلت گه گاه
نام اومونس جان من نادان گردد؟
هوش مصنوعی: این شجاعت نه فقط به خاطر حق است، بلکه به خاطر بیخبری و نادانی من است که گاهی نام او را بر زبان میآورم.
درقیامت نرسدشعربفریادکسی
ورسراسرسخنش حکمت یونان گردد
هوش مصنوعی: در قیامت، هیچ شعری نمیتواند به کمک کسی بیاید و تمام سخنان او به صورت حکمتهای یونانی درمیآید.
فیصَلِ کارکسی داردکوازسر صدق
تابع امرخداوندجهانبان گردد
هوش مصنوعی: هرکس با نیت صادقانه و از روی تسلیم به فرمان خداوند عمل کند، در کارش موفق خواهد شد.
جان ازاین منزل غولان بسلامت نبرد
جزکسی کزسرتحقیق مسلمان گردد
هوش مصنوعی: فقط کسی میتواند از این دنیای پر مخاطره نجات یابد که به حقیقت ایمان بیاورد و مسلمان شود.
جاودان رستم اگرنام رسول واصحاب
برسرنامۀ گفتارم عنوان گردد
هوش مصنوعی: اگر نام رستم و پیامبر و یاران او بر سر نوشتههایم بیفتد، همیشه زنده و جاودانه خواهند بود.
بر زبانم همه آن ران توخدایاکه بحشر
رستگاریِ مراپردۀ غفران گردد
هوش مصنوعی: هر آنچه که بر زبانم جاری میشود، فقط به خاطر تو است، ای خدا! که در روز رستاخیز، باعث نجات من خواهی شد و پوشش غفران تو بر من سایه افکنده خواهد بود.