شمارهٔ ۲۵ - و قال ایضآ یمدحه
طراوتی که جهان از دم بهار گرفت
شریعت از نفس صدر کامکار گرفت
خدایگان شریعت که قاضی افلاک
ز روی فرّخ او فال اختیار گرفت
بحکم آنکه سر سال برستانۀ اوست
کلاه خلعت سر سبزی از بهار گرفت
صبا که مایه ده طبلۀ ریاحین است
ز خلق خواجه نسیمی بیادگار گرفت
قیامتیست بصحرا که زنده می گردد
تنی که خاکش شش ماه در حصار گرفت
چو مردگان که کفن ها بدوش برفکنند
درختهای شکوفه همان شعار گرفت
درخت پیری که موی سرش بریخته بود
از آن سپس که دو تا گشت، دستوار گرفت
دم مبارک باد صبا بدو پیوست
جوان و تازه شد و دست در نگار گرفت
به کلّۀ چمن اندر بقرب یک هفته
عروس گشت و بشوهر رسید و بار گرفت
چو رعد طبل بشارت بزد بیامد ابر
نثار او همه از درّ شاهوار گرفت
هوای باغ خنک بود و نرگس مسکین
بخفت مست و سپیده دمش خمار گرفت
کجاست سیم زمستان ، که خورد زرّ خریف؟
کزین دوروی زمین پایۀ یسار گرفت
یکی بخاک فروشد یکی بباد برفت
خنک کسی که ازین حال اعتبار گرفت
جهان بریشم ساعات روز و شب باهم
باخت خوش خوش و چنگ در کنار گرفت
چو دید خسرو سیّارگان که کار جهان
بجملگی همه بر رکن دین قرار گرفت
برسم خدمت او از برای نوروزی
بدست خود بره را گردن استوار گرفت
شبانی رمۀ خواجه را بفصل ربیع
ز یک دو سر بره و گاه سازگار گرفت
منجّم ار چه ز تقویم هفت سیّاره
حساب نیک و بد دور روزگار گرفت
چو رای خواجه بدید و کمال تدبیرش
مدبّران فلک هشت در شمار گرفت
نگاه کرد قضا در حساب هیلاجش
از آنچه بود مقّدر یکی هزار گرفت
شمارهٔ ۲۴ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین: مپرس کز تو چگونه شکستهدل برگشتشمارهٔ ۲۶ - و قال ایضاً: لبالبست دهانم زماجرایی چند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طراوتی که جهان از دم بهار گرفت
شریعت از نفس صدر کامکار گرفت
هوش مصنوعی: طراوت و تازگی که جهان در فصل بهار پیدا میکند، مانند آن است که دین و شریعت از نفس حضرت صدر (علیهالسلام) قدرت و شادابی گرفتهاند.
خدایگان شریعت که قاضی افلاک
ز روی فرّخ او فال اختیار گرفت
هوش مصنوعی: خداوند قانون، که قاضی آسمانهاست، به خاطر چهره خوشبخت او، سرنوشت را به اختیار خود برگزید.
بحکم آنکه سر سال برستانۀ اوست
کلاه خلعت سر سبزی از بهار گرفت
هوش مصنوعی: با توجه به اینکه در آغاز سال تازه، فصل رشد و شکوفایی اوفرارسیده است، بنابراین تاج و لباسی به نشانه سرسبزی و زندگی تازه از بهار دریافت کرد.
صبا که مایه ده طبلۀ ریاحین است
ز خلق خواجه نسیمی بیادگار گرفت
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی که مبدا و منبع خوشبویی گلهاست، از خلق و خوی خواجه به یادگار نسیم خوشی را به همراه آورده است.
قیامتیست بصحرا که زنده می گردد
تنی که خاکش شش ماه در حصار گرفت
هوش مصنوعی: در بیابانی روزی خواهد آمد که جسدی که شش ماه در بند خاک مانده، دوباره زنده میشود.
چو مردگان که کفن ها بدوش برفکنند
درختهای شکوفه همان شعار گرفت
هوش مصنوعی: درختهای شکوفهدار به مانند مردگانی هستند که کفنها را از دوششان برمیدارند. این درختان به تازگی زنده شده و دوباره جان میگیرند، نشاندهندهی شروعی تازه و زندگی دوباره هستند.
درخت پیری که موی سرش بریخته بود
از آن سپس که دو تا گشت، دستوار گرفت
هوش مصنوعی: درختی که سنش بالا رفته و موی سرش ریخته، وقتی که به دو قسمت تقسیم شد، جوانه یا رشد جدیدی را آغاز کرد.
دم مبارک باد صبا بدو پیوست
جوان و تازه شد و دست در نگار گرفت
هوش مصنوعی: باد خوش و ملایم به جوانی و طراوتی پیوسته است و به دست معشوقهای رسیده است.
به کلّۀ چمن اندر بقرب یک هفته
عروس گشت و بشوهر رسید و بار گرفت
هوش مصنوعی: در گوشهای از چمن، در مدت یک هفته، عروسی برپا شد و عروس به شوهرش رسید و بچهدار شد.
چو رعد طبل بشارت بزد بیامد ابر
نثار او همه از درّ شاهوار گرفت
هوش مصنوعی: صدای طبل بشارت مانند رعد به گوش رسید و ابرها به طرز زیبایی مانند مروارید بر سر زمین باریدند.
هوای باغ خنک بود و نرگس مسکین
بخفت مست و سپیده دمش خمار گرفت
هوش مصنوعی: هوا در باغ خنک و دلپذیر بود و گل نرگس که ضعیف و بیحال بود، در آن فضا خوابش برد و صبح وقتی بیدار شد، حالتی خوابآلود و خمار داشت.
کجاست سیم زمستان ، که خورد زرّ خریف؟
کزین دوروی زمین پایۀ یسار گرفت
هوش مصنوعی: به کجا رفته است زیباییهای زمستان که در آن فصل، طلا و نقره از درختان میچکد؟ چرا که زمین در این دو رو، جایی برای خوشبختی پیدا کرده است.
یکی بخاک فروشد یکی بباد برفت
خنک کسی که ازین حال اعتبار گرفت
هوش مصنوعی: یک نفر به خاک رفته و دیگری به باد رفته است. خوش به حال کسی که از این وضعیت ارزش و اعتباری کسب کرده است.
جهان بریشم ساعات روز و شب باهم
باخت خوش خوش و چنگ در کنار گرفت
هوش مصنوعی: دنیا مثل یک پارچه لطیف است که روز و شب را در آغوش هم به آرامی میپیچد و با صداهای خوش و نوازش چنگ، لحظات را کنار هم میگذارد.
چو دید خسرو سیّارگان که کار جهان
بجملگی همه بر رکن دین قرار گرفت
هوش مصنوعی: وقتی خسرو ستارههای آسمانی را مشاهده کرد، متوجه شد که همه امور جهان بر اساس اصول دین سازمان یافته است.
برسم خدمت او از برای نوروزی
بدست خود بره را گردن استوار گرفت
هوش مصنوعی: به محضر او رفتم تا در روز عید نوروز، برهای را که خودم به دست گرفته بودم، با گردنی استوار به او تقدیم کنم.
شبانی رمۀ خواجه را بفصل ربیع
ز یک دو سر بره و گاه سازگار گرفت
هوش مصنوعی: در بهار، شبان گوسفندهای صاحبنفسی را از چند طرف به چرا میبرد و در مواقع مناسب و هماهنگ از آنها مراقبت میکند.
منجّم ار چه ز تقویم هفت سیّاره
حساب نیک و بد دور روزگار گرفت
هوش مصنوعی: هرچند که نجوم و تقویم هفت سیاره تأثیراتی بر زندگی انسان دارند و زمان را به خوبی مشخص میکنند، اما سرنوشت ما به دست خودمان رقم میخورد و نمیتوان تنها به آنها اتکا کرد.
چو رای خواجه بدید و کمال تدبیرش
مدبّران فلک هشت در شمار گرفت
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند بزرگ به تدبیر و عقل و تدبیر عالی خواجه نگاه کرد، مهارتهای او را مانند هشت در که از درهای آسمان شمارش میشود، به حساب آورد.
نگاه کرد قضا در حساب هیلاجش
از آنچه بود مقّدر یکی هزار گرفت
هوش مصنوعی: طاقت و سرنوشت به حساب کارهای هیلاج نگاهی انداخت و از آنچه که بود، رقم یک هزار را برایش مقرر کرد.