شمارهٔ ۱۶۵ - وله فی الامیر الحاجب همان الدّین الیاس
مجلس محترم همام الدّین
ای دلم بستۀ اشارت تو
خاطر تیز ارسطاطالیس
قاصر و عاجز از مهارت تو
دیرها رفت تا که منتظرم
تا که آرد بمن بشارت تو؟
نامه باری همی نویس که جان
برخی آن خط و عبارت تو
گوئیا نیست بر قرار چنان
حال وسواس و استشارت تو
وان دوشنبه بروزه بودن تو
وان هر آدینۀ زیارت تو
وآن بتنها در آبریز شدن
نیم شبها ز بس جسارت تو
آن دیانت کجا رعا کردی؟
که بدزدید آن بصارت تو؟
جامۀ من که بیست بیش ارزید
بعد شش ساله استجارت تو
قصبی شد که شش نمی ارزد
چشم بد دور از تجارت تو
شمارهٔ ۱۶۴ - وله ایضاً فی التماس السّرج: زهی ستوده خصالی که رایض عزمتشمارهٔ ۱۶۶ - ایضا له یمدح الملک السّعیدنصرة الدّین محمّدبن الحسین الخرمیل: زهی برفلک سوده پرّ کلاه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مجلس محترم همام الدّین
ای دلم بستۀ اشارت تو
هوش مصنوعی: مجلس محترم همامالدین، ای دل من به نشانههای تو وابسته است.
خاطر تیز ارسطاطالیس
قاصر و عاجز از مهارت تو
هوش مصنوعی: ذهن تیز آریستروتل، از توانایی تو ناتوان و عاجز است.
دیرها رفت تا که منتظرم
تا که آرد بمن بشارت تو؟
هوش مصنوعی: مدت زیادی گذشت و من هنوز منتظرم که تو چه زمانی برایم خبر خوش را بیاوری؟
نامه باری همی نویس که جان
برخی آن خط و عبارت تو
هوش مصنوعی: نامهای بنویس که جان برخی از مردم به خط و کلام تو بستگی دارد.
گوئیا نیست بر قرار چنان
حال وسواس و استشارت تو
هوش مصنوعی: به نظر میرسد حالتی که تو داری، شبیه به دیوانگی و مشاوره دادن نیست.
وان دوشنبه بروزه بودن تو
وان هر آدینۀ زیارت تو
هوش مصنوعی: دوشنبه و روزی که تو در آن هستی، هر روزی که به زیارت تو میپردازم، برای من خاص و با ارزش است.
وآن بتنها در آبریز شدن
نیم شبها ز بس جسارت تو
هوش مصنوعی: تمشکزاری در سپیدهدم شبها به خاطر جسارت تو، به تنهایی در آب میافتد.
آن دیانت کجا رعا کردی؟
که بدزدید آن بصارت تو؟
هوش مصنوعی: کجاست آن ایمانی که تو در آن رعایت کردی؟ که باعث شد دیدگاه تو به سرقت برود؟
جامۀ من که بیست بیش ارزید
بعد شش ساله استجارت تو
هوش مصنوعی: لباس من که ارزشش بیش از بیست است، بعد از شش سال خدمت تو را به خود میگیرد.
قصبی شد که شش نمی ارزد
چشم بد دور از تجارت تو
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که ارزش شش (شاید اشاره به یک چیز بیارزش باشد) در برابر تجارت و موفقیت تو هیچ است. بهتر است از چشمزخم دور بمانی و بر موفقیتهایت تمرکز کنی.