شمارهٔ ۱۱۳ - وله ایضاً
بطالع سفر کردم اندر رکاب
زهی شوم طالع، زهی شوم طالع
بنان تهی از تو خرسند بودم
زهی مرد قانع، زهی مرد قانع
پس از عمری از تو همین است حاصل
زهی سعی ضایع، زهی سعی ضایع
شمارهٔ ۱۱۲ - وله ایضاً: نکبت دانش است دولت موششمارهٔ ۱۱۴ - و قال ایضاً یمدح الصدر السعید بهاء الدین عبدوس: زهی خجل ز معالیّ تو سپهر رفیع
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بطالع سفر کردم اندر رکاب
زهی شوم طالع، زهی شوم طالع
هوش مصنوعی: من به سفر رفتم و از سرنوشت خود بسیار خوشحالم، واقعاً از این قسمت خوشبختم.
بنان تهی از تو خرسند بودم
زهی مرد قانع، زهی مرد قانع
هوش مصنوعی: من بدون تو راضی و خوشحال بودم، وای بر مردی که قناعت میکند، وای بر مردی که قناعت میکند.
پس از عمری از تو همین است حاصل
زهی سعی ضایع، زهی سعی ضایع
هوش مصنوعی: بعد از زمانی طولانی، این نتیجهی کار من است؛ وای بر تلاشی که هدر رفته و بیثمر بوده است.