گنجور

شمارهٔ ۶ - برای نقش کردن بر حاشیه جلد کتابی که صدف کاری شده بوده است

چو دست قضا نقش این جلد بست
پر و بال طاووس در هم شکست
کتابش چو گوهر بود از شرف
مناسب فتادست جلد از صدف
کند خرده کاریش را چون نگاه
گذارد فلک عینک از مهر و ماه
چو خود را سزاوار این جلد دید
صدف دامن از دست گوهر کشید
تراوش ز بس می کند آب از او
گلش را نشسته است شبنم برو
برای تماشای این نوبهار
نگه باز گردانم از روی یار
کتابی کزو گشت زینت پذیر
میان دو گلشن شود جایگیر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو دست قضا نقش این جلد بست
پر و بال طاووس در هم شکست
هوش مصنوعی: وقتی سرنوشت پرده زندگی را کشید، پر و بال زیبای طاووس نیز در هم شکست.
کتابش چو گوهر بود از شرف
مناسب فتادست جلد از صدف
هوش مصنوعی: کتاب او مانند گوهری است با ارزش که به خاطر صفات نیک خود، جلدش مانند صدفی به دور آن قرار گرفته است.
کند خرده کاریش را چون نگاه
گذارد فلک عینک از مهر و ماه
هوش مصنوعی: زمانی که فلک به کارهای ریز و جزئی خود توجه کند، همچون این است که عینک از خورشید و ماه برداشته شده باشد.
چو خود را سزاوار این جلد دید
صدف دامن از دست گوهر کشید
هوش مصنوعی: وقتی فردی خودش را شایسته و لایق چیز با ارزشی دید، مانند صدفی که دامنش را کنار می‌زند تا گوهرش را بیندازد.
تراوش ز بس می کند آب از او
گلش را نشسته است شبنم برو
هوش مصنوعی: آب از دل زمین سرچشمه می‌گیرد و لطافت گل‌هایش را صبحگاهان با شبنم مرطوب کرده است.
برای تماشای این نوبهار
نگه باز گردانم از روی یار
هوش مصنوعی: برای دیدن زیبایی‌های بهار، چشمانم را از روی محبوبم برمی‌گردانم.
کتابی کزو گشت زینت پذیر
میان دو گلشن شود جایگیر
هوش مصنوعی: کتابی که به خاطر آن زیبا و دلپذیر می‌شود، در میان دو باغ گل قرار می‌گیرد و جایگاهی پیدا می‌کند.