شمارهٔ ۴۱ - تاریخ شهادت صلابت خان
دلا دیدیکه تیغ جور گردون
چه زخم منکری زد بر جگرها
عجب زخمی که گردد کهنه هرچند
خلاند تازه در دل نیشترها
صلابت خان عزیز مصر دولت
که رویش بود عید دیده ورها
بگلزار صلابت کرد پرواز
چو شهبازی بخون آغشته پرها
ازین غم سربلندان همچو خاتم
ز زانو برنمی دارند سرها
بدامان صدف در این مصیبت
تمامی اشک حسرت شد گهرها
ز رویش پرتو روشن ضمیری
هویدا بود چون فیض سحرها
عجب نبود که گردد اشگ خونین
ازین غم در دل خارا شررها
سرایند ار حدیث این شهادت
شود پرخون دهان نوحه گرها
زدود دل جهان زانگونه پر شد
که شد بسته ره سیر خبرها
کنون کز غم شکسته پشت احباب
چو شاخ نخل پر بار از ثمرها
چنان باید فشاند اشک مصیبت
که پشتیبان شود بهر کمرها
بود تاریخ سال این شهادت
(کباب از ماتم او شد جگرها)
شمارهٔ ۴۰ - در وصف اورنگ پرجلال شاه جهان: پادشاها پایه تختت بود تاج سپهرشمارهٔ ۴۲ - تاریخ ولادت شاه شجاع: داده حق سایه خود را دگر از نو خلفی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلا دیدیکه تیغ جور گردون
چه زخم منکری زد بر جگرها
هوش مصنوعی: ای دل، ببین که چگونه ظلم و ستم زمانه چه جراحتهای عمیقی بر دلها وارد کرده است.
عجب زخمی که گردد کهنه هرچند
خلاند تازه در دل نیشترها
هوش مصنوعی: عجب زخمی که هرگز کهنه نمیشود، هرچند زخمهای جدیدی به دل اضافه شوند.
صلابت خان عزیز مصر دولت
که رویش بود عید دیده ورها
هوش مصنوعی: استحکام و قدرت خان عزیز مصر، همچون روز عید است که بر روی او میدرخشد و احساس رهایی میبخشد.
بگلزار صلابت کرد پرواز
چو شهبازی بخون آغشته پرها
هوش مصنوعی: در باغی فرود آمد و همچون یک پرنده قوی و باشکوه برای پرواز آماده شد، اگرچه بالهایش به خون آغشته است.
ازین غم سربلندان همچو خاتم
ز زانو برنمی دارند سرها
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که بر دل سربلندان نشسته، مانند خاتی که از زانو برنمیخیزد، سرهایشان را پایین نگه میدارد.
بدامان صدف در این مصیبت
تمامی اشک حسرت شد گهرها
هوش مصنوعی: در این مصیبت، تمام اشکهای حسرت به مرواریدهایی در آغوش صدف تبدیل شدند.
ز رویش پرتو روشن ضمیری
هویدا بود چون فیض سحرها
هوش مصنوعی: از چهرهاش نور و روشنایی نمایان بود، همچون نعمتهای صبحگاهی که در دل سحرها پنهان هستند.
عجب نبود که گردد اشگ خونین
ازین غم در دل خارا شررها
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که این درد بزرگ باعث شود دل سنگی هم اشکهای خونین بریزد.
سرایند ار حدیث این شهادت
شود پرخون دهان نوحه گرها
هوش مصنوعی: اگر داستان این شهادت گفته شود، دهان نوحهگران از خون پر خواهد شد.
زدود دل جهان زانگونه پر شد
که شد بسته ره سیر خبرها
هوش مصنوعی: دل جهان از آن حالت پاک شد و به گونهای پر شد که راه انتقال خبرها بسته شد.
کنون کز غم شکسته پشت احباب
چو شاخ نخل پر بار از ثمرها
هوش مصنوعی: حال که غم من باعث شده است که دوستانم در سختی باشند، مانند درخت نخل پر بار که از میوههایش سنگینی میکند.
چنان باید فشاند اشک مصیبت
که پشتیبان شود بهر کمرها
هوش مصنوعی: باید چنان اشک ریخت و غم را احساس کرد که این اشکها به عنوان نیرویی برای حمایت و استحکام در زندگی عمل کنند و به آدمی کمک کنند تا بر مشکلاتش غلبه کند.
بود تاریخ سال این شهادت
(کباب از ماتم او شد جگرها)
هوش مصنوعی: سال این شهادت به قدری دردناک و تأثیرگذار است که دلها را به شدت آتش میزند و به خاطر فقدان او داغ میکوبد.