گنجور

شمارهٔ ۴۰ - در وصف اورنگ پرجلال شاه جهان

پادشاها پایه تختت بود تاج سپهر
دولت گردون نگر کش یکسر و چار افسرست
تخت نه، خرم گلستانی زمرد سبزه اش
آتش الماسست و گل املست و خاکش گوهرست
آتش خورشید در تا بست از یاقوت آن
چشمه مهتاب هم از آب الماسش ترست
گر چراغ وصف لعلش می فروزم در ضمیر
در زمان پروانه اندیشه بی بال و پرست
آتش یاقوت روشن کرده والا گوهری
آب آنهم باعث تردستی صنعتگرست
زاده دریا و کان را دارد اندر بند خویش
هر کجا آزاده ای دیدیم در بند زرست
آب در بحر آنقدر نبود که در تخت توزر
هیچ کانراسنگ چندان نیست کانرا گوهرست
حاصل دریا و کان گردیده صرف زینتش
زانکه تخت دولت شاهنشه بحر و برست
بادبر اورنگ شاهی جاودان، شاه جهان
تا سریر هفت گردون زرنشان از اخترست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پادشاها پایه تختت بود تاج سپهر
دولت گردون نگر کش یکسر و چار افسرست
هوش مصنوعی: ای پادشاه، بر روی تختت تکیه کن و به گرداگرد خود نگاه کن؛ می‌بینی که تمام دنیای دولت و فرمانروایی، با نظم و زیبایی، مانند چهار افسر دور تو را گرفته است.
تخت نه، خرم گلستانی زمرد سبزه اش
آتش الماسست و گل املست و خاکش گوهرست
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی یک باغ یا گلستان را توصیف می‌کند که نه تنها دارای درختان و گل‌های زیباست، بلکه با رنگ‌های درخشان و جواهرات طبیعی نیز آراسته شده است. سبزه‌ها مانند الماس می‌درخشند و خاک این مکان به ارزش و زیبایی گوهرها تشبیه شده است. به طور کلی، تصویرگری از محیطی بسیار زیبا و شگفت‌انگیز است که حسی از آرامش و شادی را منتقل می‌کند.
آتش خورشید در تا بست از یاقوت آن
چشمه مهتاب هم از آب الماسش ترست
هوش مصنوعی: آتش خورشید در برابر زیبایی یاقوت مانند بی‌اهمیت است و روشنایی چشمه‌ی مهتاب نیز به اندازه‌ی آب الماس جذاب و دلنواز است.
گر چراغ وصف لعلش می فروزم در ضمیر
در زمان پروانه اندیشه بی بال و پرست
هوش مصنوعی: اگر نور زیبایی او را در دل خود روشن کنم، در زمانی که پروانه ای بر افکارم بدون بال و پر پرواز می‌کند.
آتش یاقوت روشن کرده والا گوهری
آب آنهم باعث تردستی صنعتگرست
هوش مصنوعی: آتش یاقوت درخشش خاصی به آن بخشیده و این گوهر، خود به وسیله‌ی آب، مهارت صنعتگر را افزایش می‌دهد.
زاده دریا و کان را دارد اندر بند خویش
هر کجا آزاده ای دیدیم در بند زرست
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که فردی که از دل دریا و معدن به دنیا آمده، به نوعی در قید و بند خودش قرار دارد. هر جا که فرد آزاده‌ای را دیدیم، متوجه شدیم که در زنجیر ثروت و زر قرار دارد.
آب در بحر آنقدر نبود که در تخت توزر
هیچ کانراسنگ چندان نیست کانرا گوهرست
هوش مصنوعی: آب در دریا به اندازه‌ای نیست که در تاج توزر، سنگی وجود نداشته باشد که آن هم به اندازه‌ی آن گوهر باشد.
حاصل دریا و کان گردیده صرف زینتش
زانکه تخت دولت شاهنشه بحر و برست
هوش مصنوعی: حاصل و نتیجه دریا و معادن تنها برای زیبایی و زینت بخشیدن به تخت و حکومت شاه است، زیرا سلطنت او بر فراز دریا و سرزمین گسترده است.
بادبر اورنگ شاهی جاودان، شاه جهان
تا سریر هفت گردون زرنشان از اخترست
هوش مصنوعی: باد که به اورنگ پادشاهی جاودان می‌وزد، از سوی شاه جهانی است که بر تخت هفت آسمان، زرد رنگ و درخشان است و از ستاره‌ها نشات گرفته است.