شمارهٔ ۴ - در معذرت از نرفتن بخانه سیدعلی عودی بطریق مطایبه
زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ
روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو
اینکه یاران می کنند از آمدن پهلو تهی
نیست مقصودی بغیر از حفظ نام و ننگ تو
شاعران پرده در را میهمانی خوب نیست
پرده برمی افکنند از ساز بی آهنگ تو
هر که یک ره ساز ناساز ترا بشنید گفت
عود اگر در آتش افتد به که اندر چنگ تو
شمارهٔ ۳ - شکوه از مفارقت دوستی: چه شد که بیسببی پا کشیدی از همه جاشمارهٔ ۵ - شکایت از تب و لرز: روزگاری شد که با تب لرز هم پیراهنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زبده اهل هنر ای آنکه با صد دیده، چرخ
روز و شب حیران بود از دانش و فرهنگ تو
هوش مصنوعی: ای برترین هنرمند، تو که با صد چشم به دانش و فرهنگ خود، روز و شب را حیرتزده کردهای.
اینکه یاران می کنند از آمدن پهلو تهی
نیست مقصودی بغیر از حفظ نام و ننگ تو
هوش مصنوعی: یاران وقتی به ملاقات تو نمی آیند، دلیلش این نیست که نمی خواهند؛ بلکه هدف آنها حفظ آبرو و شرافت توست.
شاعران پرده در را میهمانی خوب نیست
پرده برمی افکنند از ساز بی آهنگ تو
هوش مصنوعی: شاعران در میهمانیهای خود پردهها را کنار نمیزنند، زیرا موسیقی بینوا و بیریتم تو نمیتواند زیبایی لازم را ایجاد کند.
هر که یک ره ساز ناساز ترا بشنید گفت
عود اگر در آتش افتد به که اندر چنگ تو
هوش مصنوعی: هر کس صدای ناهماهنگی را که تو تولید میکنی شنید، گفت: عود (چوب معطر) اگر در آتش بیفتد، بهتر است از اینکه در دستان تو باشد.