گنجور

شمارهٔ ۳ - شکوه از مفارقت دوستی

چه شد که بی‌سببی پا کشیدی از همه جا
لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری
زر شراب به دستت فتاده است مگر
که رفته رفته ز مستی عزیز دیداری
ز دستگیری اهل هنر عجب دارم
ز روزگار نمی‌آید اینقدر یاری
مگر که در گرو باده کرده‌ای دستار
کنون ز برهنگی سر برون نمی‌آری
بس است بر سر ژولیده، موی ژولیده
بیا که مفت گران جان بود سبکباری
ز چشم یار تو پیغام وصل آورده
به کشور تنت ار آمده است، بیماری
همان به خانهٔ خود زود باز می‌گردد
که قاصدان را رسم است زود رفتاری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شد که بی‌سببی پا کشیدی از همه جا
لوند مشرب و آنگاه خویشتن داری
هوش مصنوعی: چرا بی‌دلیل از همه جا کناره‌گیری کردی و حالا خودت را کنترل می‌کنی؟
زر شراب به دستت فتاده است مگر
که رفته رفته ز مستی عزیز دیداری
هوش مصنوعی: شاید شراب گرانبهایی در دست تو افتاده باشد، اما آیا این حالت مستی تو را به دیدن عزیزانت رهنمون نمی‌کند؟
ز دستگیری اهل هنر عجب دارم
ز روزگار نمی‌آید اینقدر یاری
هوش مصنوعی: من از روزگار تعجب می‌کنم که چقدر به هنرمندان کمک نمی‌کند و حمایت از آنها به حد کافی نیست.
مگر که در گرو باده کرده‌ای دستار
کنون ز برهنگی سر برون نمی‌آری
هوش مصنوعی: آیا به خاطر نوشیدن باده، چادر را بر سر خود پوشیده‌ای که اکنون از برهنگی سرت را بیرون نمی‌آوری؟
بس است بر سر ژولیده، موی ژولیده
بیا که مفت گران جان بود سبکباری
هوش مصنوعی: کافی است که به موی درهم‌ریخته برسید، بیایید که بی‌دلیل زندگی سبک و بی‌ارزش است.
ز چشم یار تو پیغام وصل آورده
به کشور تنت ار آمده است، بیماری
هوش مصنوعی: از چشمان محبوب تو پیام وصال آمده است، اگر به تن تو آمده، نشان بیماری است.
همان به خانهٔ خود زود باز می‌گردد
که قاصدان را رسم است زود رفتاری
هوش مصنوعی: آن کسی که به خانه‌اش زود برمی‌گردد، همان کسی است که پیام‌رسانان به سرعت عمل می‌کنند.