گنجور

غزل شمارهٔ ۶

گرم خون کردم به مژگان آه آتشناک را
شسته‌ام از آتش خود کینهٔ خاشاک را
حرز مینا هست از بدگردیِ گردون چه باک
در بغل داریم سنگ شیشهٔ افلاک را
آسمان کودن‌پرست و ما همه فطرت‌بلند
چون توان خس‌پوش کردن شعلهٔ ادراک را؟
تا رواج شانه را آیینه در زلف تو دید
می‌کند در رنگ پنهان سینهٔ بی‌چاک را
در ره سرکش سواری دست و پایی می‌زنیم
کز حرم آورده صید لایق فتراک را
در گلستانی که زلف سنبلش آشفته نیست
پیچ و تاب خاطرم پیچیده دست تاک را
انتخابی کرده‌ام از گرم و سرد روزگار
اشک گرم خویش و آب چشمهٔ درناک را
اشک و آه من به این عالم کلیم آورده‌اند
آتش بی‌دود را، سیلاب بی‌خاشاک را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرم خون کردم به مژگان آه آتشناک را
شسته‌ام از آتش خود کینهٔ خاشاک را
هوش مصنوعی: من با اشک‌های داغم آتش سوزان را خاموش کرده‌ام و کینه‌های بی‌ارزش را از دل خود به دور انداخته‌ام.
حرز مینا هست از بدگردیِ گردون چه باک
در بغل داریم سنگ شیشهٔ افلاک را
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی، نگران نیستیم چرا که در دلمان چیز ارزشمندی داریم که ما را محافظت می‌کند.
آسمان کودن‌پرست و ما همه فطرت‌بلند
چون توان خس‌پوش کردن شعلهٔ ادراک را؟
هوش مصنوعی: آسمان ساده‌لوح است و ما همه دارای روح بلند و نجیب. آیا می‌توانیم شعله‌های فهم و دانش را در وجود خود بپوشانیم و پنهان کنیم؟
تا رواج شانه را آیینه در زلف تو دید
می‌کند در رنگ پنهان سینهٔ بی‌چاک را
هوش مصنوعی: وقتی شانه در زلف تو خود را می‌بیند، رنگ پنهان سینهٔ بی‌چاک را به نمایش می‌گذارد.
در ره سرکش سواری دست و پایی می‌زنیم
کز حرم آورده صید لایق فتراک را
هوش مصنوعی: در مسیر سخت و پرچالش، هر تلاش و تلاشی می‌کنیم تا از حرمِ دلبران، زیبایی‌های مناسب و باارزشی را به دست آوریم.
در گلستانی که زلف سنبلش آشفته نیست
پیچ و تاب خاطرم پیچیده دست تاک را
هوش مصنوعی: در باغی که گل‌هایش مرتب و دلنشین هستند، یاد و خاطر من درگیر و پیچیده شده است، همان‌طور که دست تاک دور ساقه‌هایش می‌پیچد.
انتخابی کرده‌ام از گرم و سرد روزگار
اشک گرم خویش و آب چشمهٔ درناک را
هوش مصنوعی: من در میان تجربیات خوب و بد زندگی‌ام، احساسی عمیق و غمگین را انتخاب کرده‌ام که همان اشک‌های گرم خودم و آب چشمه‌ای از دردی است که همیشه با من است.
اشک و آه من به این عالم کلیم آورده‌اند
آتش بی‌دود را، سیلاب بی‌خاشاک را
هوش مصنوعی: گریه و ناله‌های من در این دنیا، شعله‌ای از آتش خالص به همراه داشته است، مانند سیلابی که بدون زباله و آشغال جریان دارد.