گنجور

غزل شمارهٔ ۲۹

به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
ز شوق دوست زان‌سان چشم حسرت بر قفا دارم
که رو هم گر به راه آرم نمی‌بینم مقابل را
چمن را غنچهٔ نشکفته بسیار است، می‌ترسم
که در گلزار ایران هم نبینم شادمان دل را
اسیر هندم و زین رفتن بی‌جا پشیمانم
کجا خواهد رساندن پرفشانی مرغ بسمل را
اگرچه هند گرداب است امان از وی نمی‌خواهم
نگیرد دست استغنای من دامان ساحل را
به امید صبوری از درش بار سفر بستم
خورند آری به امید دوا زهر هلاهل را
به ایران می‌رود نالان کلیم از شوق همراهان
به پای دیگران همچون جرس طی کرده منزل را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را
هوش مصنوعی: در هر جایی که رفتم، به خاطر دوری و جدایی، دل خود را در عذاب دیدم. خوش به حال جرس که آرامش خانه را درک کرده است.
ز شوق دوست زان‌سان چشم حسرت بر قفا دارم
که رو هم گر به راه آرم نمی‌بینم مقابل را
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و شوق دوستم، چنان در حسرت هستم که اگر به عقب نگاه کنم، چیزی نمی‌بینم. اگر هم بخواهم به جلو حرکت کنم، باز هم نمی‌توانم چیزی را ببینم.
چمن را غنچهٔ نشکفته بسیار است، می‌ترسم
که در گلزار ایران هم نبینم شادمان دل را
هوش مصنوعی: بسیاری از غنچه‌های نشکفته در چمن وجود دارد و من نگرانم که در باغ‌های ایران نتوانم دل شاد را ببینم.
اسیر هندم و زین رفتن بی‌جا پشیمانم
کجا خواهد رساندن پرفشانی مرغ بسمل را
هوش مصنوعی: من گرفتار زیبایی و魅®ی هند هستم و از رفتن به جاهای نامناسب پشیمانم. می‌دانم که این پرواز بی‌هدف مرغی زخمی به کجا خواهد انجامید.
اگرچه هند گرداب است امان از وی نمی‌خواهم
نگیرد دست استغنای من دامان ساحل را
هوش مصنوعی: با اینکه هند پر از مشکلات و سختی‌هاست، اما من نمی‌خواهم از آن دور شوم چون می‌دانم که توانایی‌های من می‌تواند از این شرایط عبور کند و به سواحل امن و آرامش برسم.
به امید صبوری از درش بار سفر بستم
خورند آری به امید دوا زهر هلاهل را
هوش مصنوعی: به خاطر امیدی که به صبر دارم، از در تو سفر خود را آغاز کردم. مطمئناً به امید پیدا کردن درمانی برای دردهایم، زهر کشنده را نیز تحمل می‌کنم.
به ایران می‌رود نالان کلیم از شوق همراهان
به پای دیگران همچون جرس طی کرده منزل را
هوش مصنوعی: کلیم به خاطر شوق همراهان به ایران می‌رود و با احساس آرامش و غم، مسیری را که به شکل یک زنگوله می‌گذرانده، طی می‌کند.