غزل شمارهٔ ۱۲
چشمت به فسون بسته غزالان ختن را
آموخته طوطی ز نگاه تو سخن را
پیداست که احوال شهیدانش چه باشد
جائیکه به شمشیر ببرند کفن را
معلوم شد از گریهٔ ابرم که درین باغ
جز باده به کف نیست هوادار چمن را
آب دم تیغت چو به خاطر گذرانم
خمیازه کند باز لب زخم کهن را
هر شمع که روشنتر از آن نیست درین بزم
روشن کند آخر ز وفا چشم لگن را
میخانه نشینیم نه از باده پرستی است
از دل نتوان کرد برون حب وطن را
بیسینهٔ روشن رخ معنی ننماید
آئینه همین است عروسان سخن را
زاهد نبرد نام کلیم، این ادبش بس
اول اگر از باده نَشُستست دهن را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمت به فسون بسته غزالان ختن را
آموخته طوطی ز نگاه تو سخن را
هوش مصنوعی: چشمانت جاذبهای دارد که حتی غزالان ختن را تحت تاثیر قرار داده و طوطیها از نگاه تو نکتهها و حرفها را یاد گرفتهاند.
پیداست که احوال شهیدانش چه باشد
جائیکه به شمشیر ببرند کفن را
هوش مصنوعی: واضح است که وضعیت کسانی که جانشان را در راه آرمانها فدای میکنند، چگونه خواهد بود، زمانی که حتی در لحظه وداع با زندگی، با شمشیر به استقبال مرگ میروند.
معلوم شد از گریهٔ ابرم که درین باغ
جز باده به کف نیست هوادار چمن را
هوش مصنوعی: از اشکهای باران مشخص شد که در این باغ تنها چیزی که وجود دارد نوشیدنی در دست است و کسی برای چمن اهمیت قائل نیست.
آب دم تیغت چو به خاطر گذرانم
خمیازه کند باز لب زخم کهن را
هوش مصنوعی: وقتی آب دم تیغ تو را میچشم، یاد زخمهای قدیمی به ذهنم میآید و دلزده میشوم.
هر شمع که روشنتر از آن نیست درین بزم
روشن کند آخر ز وفا چشم لگن را
هوش مصنوعی: هر شمعی که در این مهمانی روشنتر باشد، در نهایت وفاداری، باعث روشنی چشم لگن خواهد شد.
میخانه نشینیم نه از باده پرستی است
از دل نتوان کرد برون حب وطن را
هوش مصنوعی: ما در میخانه نشستهایم، اما به خاطر عشق به باده نیست؛ بلکه نمیتوانیم از دل خود، محبت وطن را کنار بگذاریم.
بیسینهٔ روشن رخ معنی ننماید
آئینه همین است عروسان سخن را
هوش مصنوعی: بدون نمایی روشن و دلگرم کننده، خیالی از زیبایی و حقیقت دیده نخواهد شد. این موضوع همانند آن است که عروسان و سخنان زیبا بدون جلوه و ظاهر فریبنده، جذابیتی ندارند.
زاهد نبرد نام کلیم، این ادبش بس
اول اگر از باده نَشُستست دهن را
هوش مصنوعی: زاهد، نام حضرت کلیم را ذکر نکن، چرا که او ادب را در این میبیند که اگر از شراب دست بکشد، دهان خود را باز نکند.
حاشیه ها
1401/11/18 12:02
فاطمه یاوری
میخانه نشینیم نه از باده پرستیست...!
از دل نتوان کرد برون حب وطن را:)
ایهام فوق العاده.