گنجور

شمارهٔ ۱۷

گویند خواجه را چو رسد قاشقی به لب
تا چند ساعتش مکد از حرص بی شمار
یا چون ندیده قاشق او روی گوشت را
چسبد ز شوق گوشت به لب همچو کفچه مار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویند خواجه را چو رسد قاشقی به لب
تا چند ساعتش مکد از حرص بی شمار
هوش مصنوعی: می‌گویند وقتی که کسی به کامی می‌رسد، تا چه زمانی باید بر طمع و حرص بی‌پایان خود تسلط داشته باشد و به آن قانع نشود.
یا چون ندیده قاشق او روی گوشت را
چسبد ز شوق گوشت به لب همچو کفچه مار
هوش مصنوعی: شاید به این معنی باشد که مانند قاشق که به گوشت می‌چسبد، عشق و علاقه به آن چیز باعث می‌شود که انسان به آن نزدیک‌تر شود. انگار که شوق و رغبت به چیزی، او را به سمت خود می‌کشد، شبیه به لگد زدن مار به طعمه‌اش.