شمارهٔ ۹۵
گردد ز سیر صحرا کی حل مشکل ما
شد پردهٔ بیابان قفل در دل ما
از خاک مقصد ما چون گرد درد خیزد
باشد ز پردهٔ دل دامان منزل ما
امروز تخم اشکی مژگان ما نیفشاند
اتی همنشین چه پرسی فردا ز حاصل ما
آیم ز بزم بیرون همچون شرر ز خارا
سنگین ز بار غم شد از بسکه محفل ما
شبهای وصل جویا از درد هجر نالم
شرم نگه برویش گردید حایل ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گردد ز سیر صحرا کی حل مشکل ما
شد پردهٔ بیابان قفل در دل ما
هوش مصنوعی: با گردش در دشت و کویر، آیا مشکلی از ما حل میشود؟ پردههای بیابان همچنان در دل ما قفل هستند.
از خاک مقصد ما چون گرد درد خیزد
باشد ز پردهٔ دل دامان منزل ما
هوش مصنوعی: هنگامی که غم و درد از خاک مقصد ما برمیخیزد، دل ما همچون پردهای است که منزلت و جایگاه ما را نشان میدهد.
امروز تخم اشکی مژگان ما نیفشاند
اتی همنشین چه پرسی فردا ز حاصل ما
هوش مصنوعی: امروز مژگان ما اشک نریخته، و تو که در کنار ما هستی، فردا از میوه و نتایج آن چه چیزهایی خواهی پرسید؟
آیم ز بزم بیرون همچون شرر ز خارا
سنگین ز بار غم شد از بسکه محفل ما
هوش مصنوعی: من مانند آتش زبانه میکشم و از مجلس بیرون میآیم، اما سنگین و غمگین هستم، زیرا محفل ما پر از غم و غصه شده است.
شبهای وصل جویا از درد هجر نالم
شرم نگه برویش گردید حایل ما
هوش مصنوعی: در شبهای وصال، هنگامی که از درد جدایی خود ناله میزنم، شرم نگاه من باعث میشود که او از من دور شود و این احساس فاصله را ایجاد کند.

جویای تبریزی