گنجور

شمارهٔ ۹۲

بی درد بر کنار مریز آب دیده را
در کار دل کن آن می صاف چکیده را
از فیض عشق همت والای ما بدوش
بگرفته جامهٔ ز دو عالم بریده را
در گلشنی که بلبل ما خامشی نو است
باشد شبیه غنچه دهان دریده را
زین آتشی که در جگر ماست از غمت
بی آب کرده ایم عقیق مکیده را
پیری که دید قامت رعنای او کشید
بر بام هوش حلقهٔ قد خمیده را
تا خون نگردد اشک مده ره بدیده اش
جویا مکن به شیشه می نارسیده را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی درد بر کنار مریز آب دیده را
در کار دل کن آن می صاف چکیده را
هوش مصنوعی: شخصی که درد و رنجی ندارد، نباید بی‌توجه کنار آب نشسته و اشک خود را بریزد. بهتر است به جای این کار، به دل‌مشغولی‌های خود رسیدگی کند و از شراب خالص و ناب بهره‌برداری کند.
از فیض عشق همت والای ما بدوش
بگرفته جامهٔ ز دو عالم بریده را
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و محبت عشق، ما به آرامی لباس و دنیای دیگری را به دوش گرفته‌ایم.
در گلشنی که بلبل ما خامشی نو است
باشد شبیه غنچه دهان دریده را
هوش مصنوعی: در باغی که بلبل ما بی‌صدا شده است، شبیه به غنچه‌ای می‌باشد که برگ‌هایش باز شده و دهانش به گل باز شده است.
زین آتشی که در جگر ماست از غمت
بی آب کرده ایم عقیق مکیده را
هوش مصنوعی: از این آتش که در دل ما وجود دارد، به خاطر غمت، عقیق را بی‌ آب کرده‌ایم.
پیری که دید قامت رعنای او کشید
بر بام هوش حلقهٔ قد خمیده را
هوش مصنوعی: پیرمردی که زیبایی و قامت خوش‌فرم او را دید، به یاد گذشته و جوانی‌اش، به تماشا ایستاد و به حالت دلتنگی و حسرت به خودش خم شده بود.
تا خون نگردد اشک مده ره بدیده اش
جویا مکن به شیشه می نارسیده را
هوش مصنوعی: تا زمانی که اشک‌ها به خون تبدیل نشده‌اند، از چشمانت چیزهای ناگوار و غم‌انگیز را جستجو نکن و به دنبال آنها نرو، چرا که می‌شناسی که شیشه شراب را نمی‌توان به سادگی برداشت کرد.