گنجور

شمارهٔ ۹۰۵

به تماشای تو بشفت بهار نگهم
ریخت گل روی تو در جیب و کنار نگهم
بی تو از دیدهٔ تر تا سر مژگان نرسد
بسکه افتد گره از اشک به تار نگهم
چشم بد دور، به سامان ز جمالش برگشت
صد چمن بوی گل افشاند غبار نگهم
گشادی در چمن تا کاکل از هم
پریشان گشت سنبل چون گل از هم
ز بس دادم رواج آزادگی را
ز بار رنگ می پاشد گل از هم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به تماشای تو بشفت بهار نگهم
ریخت گل روی تو در جیب و کنار نگهم
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن تو، بهار به اوج زیبایی‌اش رسید و گل‌های زیبای تو را در جیبم و کنار نگاهم گذاشت.
بی تو از دیدهٔ تر تا سر مژگان نرسد
بسکه افتد گره از اشک به تار نگهم
هوش مصنوعی: بدون تو، از چشمانم تا سر مژگانم هیچ نمی‌رسد؛ چون اشک‌ها به پیچ و گره‌ای در تارهای نگاهم می‌خورند.
چشم بد دور، به سامان ز جمالش برگشت
صد چمن بوی گل افشاند غبار نگهم
هوش مصنوعی: چشم بد دور، از زیبایی او به آرامش بازگشت و بوی گل‌ها در صد چمن پراکنده شد، چون نگاه من بر او افتاد.
گشادی در چمن تا کاکل از هم
پریشان گشت سنبل چون گل از هم
هوش مصنوعی: در چمن، وقتی نسیم وزید، و گل‌برگ‌های سنبل در هم گره خوردند و به شکل زیبا و دل‌نشینی درآمدند.
ز بس دادم رواج آزادگی را
ز بار رنگ می پاشد گل از هم
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش زیاد من برای ترویج آزادی، گل‌ها از شدت رنگ و زیبایی خود، در هم می‌شکنند.