شمارهٔ ۹۰
چه چاره است دل سر زدیده بر زده را
خدا علاج کند این جنون به سر زده را
مخور فریب رعونت که از پشیمانی
بسی زنند به سر دست بر کمر زده را
مرا جدا ز تو هر شاخ گل به چشم تمیز
مشابه آمده شریان نیشتر زده را
مدام پنجهٔ خورشید گرم زرپاشی است
چه فیضها که بود بادهٔ سحر زده را
به سرزنش متقاعد نمی شود دشمن
که پیچ و تاب بود بیش مار سرزده را
خدا نصیب دل دردمند جویا کرد
خدنگ آن مژهٔ تکیه بر جگر زده را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه چاره است دل سر زدیده بر زده را
خدا علاج کند این جنون به سر زده را
هوش مصنوعی: دل خسته و آزرده چه کار میتواند بکند؟ تنها خداست که میتواند درمانی برای این دیوانگیهای به سر زده بیابد.
مخور فریب رعونت که از پشیمانی
بسی زنند به سر دست بر کمر زده را
هوش مصنوعی: به خود مغرور نشو، زیرا وقتی که پشیمانی به سراغت بیاید، ممکن است به شدت آسیب ببینی.
مرا جدا ز تو هر شاخ گل به چشم تمیز
مشابه آمده شریان نیشتر زده را
هوش مصنوعی: هر گلی که میبینم، برای من یادآور توست و من نمیتوانم از خاطر تو دور شوم. این قطرههای درد به مانند زخمهایی هستند که بر جان من نشستهاند و مرا از تو دور میکنند.
مدام پنجهٔ خورشید گرم زرپاشی است
چه فیضها که بود بادهٔ سحر زده را
هوش مصنوعی: خورشید هر لحظه با گرمایش و نور طلاییاش، به زمین برکت و جاذبه میبخشد و چه نعمتهایی که در بادهای که در سحر دمیده شده، نهفته است.
به سرزنش متقاعد نمی شود دشمن
که پیچ و تاب بود بیش مار سرزده را
هوش مصنوعی: دشمن تحت تأثیر سرزنش قرار نمیگیرد، او مانند مار است که به راحتی به تله نمیافتد و نیاز به روشهای خاصی برای کنترل دارد.
خدا نصیب دل دردمند جویا کرد
خدنگ آن مژهٔ تکیه بر جگر زده را
هوش مصنوعی: خداوند به دل بیمار و عاشق، آن تیر را قسمت کرد که از مژهای که بر دل نشسته، پرتاب شده است.

جویای تبریزی