گنجور

شمارهٔ ۸۹

ز زلف و کاکلت ای نازنین گره بگشا
زکار عاشق زار حزین گره بگشا
گره شد به دلم مطلبی خداوندا
تو با انامل فض خود این گره بگشا
زبان شکوه ببند و به داده خوشدل باش
بنه به درج دهان و زجبین گره بگشا
به سر گرانیت افسرده خاطرم داری
ز جبهه ای صنم خشمگین گره بگشا
ز سر گرانیت افتاده عقده ها به دلم
از آن دو ابروی نازآفرین گره بگشا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز زلف و کاکلت ای نازنین گره بگشا
زکار عاشق زار حزین گره بگشا
هوش مصنوعی: ای عزیز، گره ی زلف و بافتن موهایت را باز کن تا کار عاشق غمگین و بیچاره‌ات آسان‌تر شود.
گره شد به دلم مطلبی خداوندا
تو با انامل فض خود این گره بگشا
هوش مصنوعی: دل من پر از مسأله و گره‌های پیچیده است، خدایا! تو با لطف و رحمتت این مشکلات را برایم حل کن و گره‌ها را باز کن.
زبان شکوه ببند و به داده خوشدل باش
بنه به درج دهان و زجبین گره بگشا
هوش مصنوعی: زبانت را به شکایت و گلایه وا ندار و به آنچه که بخشیده شده، با دل خوش باش. در آرامش باش و از فشارهای زندگی رها شو.
به سر گرانیت افسرده خاطرم داری
ز جبهه ای صنم خشمگین گره بگشا
هوش مصنوعی: به خاطر سنگینی دل ناامیدم، آیا باز از یاد من هستی؟ از طرف جبهه‌ای که محبوبم به خاطر خشمش گره‌های دل را بگشایید.
ز سر گرانیت افتاده عقده ها به دلم
از آن دو ابروی نازآفرین گره بگشا
هوش مصنوعی: غم و اندوه سنگینی در دلم نشسته است. از آن دو ابروی زیبا که باعث این گرفتاری شده‌اند، خواهش می‌کنم گره‌ها را باز کنند.