شمارهٔ ۸۸
لایق نبود کینهٔ چرخ اهل صفا را
معذور توان داشتن این بی سر و پا را
دولت نتوان یافتن از پهلوی خست
هرگز نکند کس به مگس صید هما را
صیقل زده تردستی ابرش ز بس امروز
آیینهٔ گلشن ز صفا کرد هوا را
از بس نبرد راه به جایی چو شبیه است
فریاد دلم طاعت ارباب ریا را
محتاج ملک نیستم امروز که آهم
جویا ز تراکم به فلک برد دعا را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لایق نبود کینهٔ چرخ اهل صفا را
معذور توان داشتن این بی سر و پا را
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که نامردی و کینهتوزی زمانه نسبت به اهل صفا و پاکی در خور و شایسته نیست. همچنین، هیچ دلیلی برای توجیه رفتارهای ناپسند و بیاهمیت نخواهد بود.
دولت نتوان یافتن از پهلوی خست
هرگز نکند کس به مگس صید هما را
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند از راه سختی و خستگی به خوشبختی دست یابد؛ هیچکس با شکار مگس نمیتواند به پرواز پرندگان بزرگ برسد.
صیقل زده تردستی ابرش ز بس امروز
آیینهٔ گلشن ز صفا کرد هوا را
هوش مصنوعی: ابر به خاطر کار هنرمندانهاش، به شکل زیبا و لطیفی درآمده و به همین دلیل، روز امروز، آسمان درخشان و صاف شده و به روشنی باغ و گلها افزوده است.
از بس نبرد راه به جایی چو شبیه است
فریاد دلم طاعت ارباب ریا را
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه هیچ کجا موفق نمیشوم، صدای دلام به فریبکاری و اطاعت از افراد ریاکار شباهت پیدا کرده است.
محتاج ملک نیستم امروز که آهم
جویا ز تراکم به فلک برد دعا را
هوش مصنوعی: امروز نیازی به داشتن مال و مقام ندارم، چون آه و نالهام به آسمان میرسد و دعاهایم را به سوی تو میفرستم.

جویای تبریزی