گنجور

شمارهٔ ۸۹۸

نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیباکم
طپیدنهای دل از رخنه های سینهٔ چاکم
به اهل درد حاجت نیست زاد ره پس از مردن
که از پهلوی نقد داغ، گنجی در ته خاکم
رگ ابری شود خونبار بر روی هوا پیدا
به هر سو رو نهد مد نگه از چشم نمناکم
ز فیض کیف افیون، موشکافم در سخن جویا
خدیو ملک معنایم چو باشد تخت تریاکم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیباکم
طپیدنهای دل از رخنه های سینهٔ چاکم
هوش مصنوعی: وقتی احساس شوق و هیجان می‌کنم، مانند زنگی که در راهی پرشور به صدا در می‌آید، دل من هم از شکاف‌های سینه‌ام به طپش در می‌آید.
به اهل درد حاجت نیست زاد ره پس از مردن
که از پهلوی نقد داغ، گنجی در ته خاکم
هوش مصنوعی: نیازی به توشه و زاد و راه برای سفر نیست، زیرا پس از مرگ، از دردهای جانکاه زندگی، به گنجی در عمق خاک دست پیدا می‌کنم.
رگ ابری شود خونبار بر روی هوا پیدا
به هر سو رو نهد مد نگه از چشم نمناکم
هوش مصنوعی: ابرها در آسمان به شکل رگ‌های خونی درخشانی ظاهر می‌شوند و باران به هر سو می‌بارد؛ در این حال من با چشمانی نمناک به این منظره خیره شده‌ام.
ز فیض کیف افیون، موشکافم در سخن جویا
خدیو ملک معنایم چو باشد تخت تریاکم
هوش مصنوعی: از نعمت لذت و سرخوشی، به دقت در کلمات حقایق را می‌کاوم. چون به جستجوی معانی عمیق می‌روم، گزارشی از فرمانروایی در عالم معنا به دست می‌آورم، مانند اینکه تختی از تریاک در اختیار دارم.