شمارهٔ ۸۹۵
گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم
سیر بهار گلشن آغوش کرده ایم
تا بر رخت چو آینه بگشوده ایم چشم
در خاطر آنچه بود فراموش کرده ایم
جز گوش دل به داد اسیران که می رسد؟
اظهار شکوه با لب خاموش کرده ایم
در سر همیشه جوش زند بادهٔ هوس
خود را خراب ساغر سرجوش کرده ایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم
سیر بهار گلشن آغوش کرده ایم
هوش مصنوعی: در باغی زیبا و دلانگیز به گردش رفتهایم و از زیباییهای بهار و گلها لذت میبریم.
تا بر رخت چو آینه بگشوده ایم چشم
در خاطر آنچه بود فراموش کرده ایم
هوش مصنوعی: ما به چهرهات مانند آینه نگاه کردهایم و تمام چیزهایی که بوده را فراموش کردهایم.
جز گوش دل به داد اسیران که می رسد؟
اظهار شکوه با لب خاموش کرده ایم
هوش مصنوعی: آیا غیر از گوش دل، کسی به داد اسیران میرسد؟ ما شکایتمان را با لبهای خاموش بیان کردهایم.
در سر همیشه جوش زند بادهٔ هوس
خود را خراب ساغر سرجوش کرده ایم
هوش مصنوعی: در ذهنم همیشه شوق و اشتیاقی وجود دارد و این احساس به خاطر دلخواهیام همچون شربتی سرخوشکننده به وجود آمده و دلم میخواهد آن را در ظرفی بینهایت بریزم.