شمارهٔ ۸۹۴
غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین باشم
دلی در هر کجا آید به درد اندوهگین باشم
به یاد عارضی سیاره ریزد در کنارم چشم
ز دامان پر انجم آسمانی بر زمین باشم
هنرور را فلک دایم ز اشک اندوهگین دارد
چو تیغ از جوهر خود تا به کی چین بر جبین باشم
چو دامی کو نهان در خاک باشد تا دم محشر
پس از مردن همیشه وصل او را در کمین باشم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین باشم
دلی در هر کجا آید به درد اندوهگین باشم
هوش مصنوعی: هر کسی غمی در دل دارد، من هم در این غم شریک هستم، و هر جا دلی به درد بیفتد، من هم غمگین میشوم.
به یاد عارضی سیاره ریزد در کنارم چشم
ز دامان پر انجم آسمانی بر زمین باشم
هوش مصنوعی: در کنارم یاد یک زیبایی میدرخشد و از چشمانم بر دامن پرستاره آسمان، آرزو دارم که بر روی زمین باشم.
هنرور را فلک دایم ز اشک اندوهگین دارد
چو تیغ از جوهر خود تا به کی چین بر جبین باشم
هوش مصنوعی: سپاسگزارم، اما توقع نداشته باشید که در اینجا اشارهای به منبع اصلی کنم. به همین خاطر، این متن را به صورت مستقل بیان میکنم:
زندگی و سرنوشت، همیشه با اشک و غم هنرمند درگیر است، مانند یک تیغ که همیشه تیز و برنده میماند. تا کی باید این غم را بر پیشانی خود تحمل کنم؟
چو دامی کو نهان در خاک باشد تا دم محشر
پس از مردن همیشه وصل او را در کمین باشم
هوش مصنوعی: همچون دامندی که در زیر خاک پنهان است و تا روز قیامت منتظر است، من نیز پس از مرگ همواره در کمین وصال او خواهم بود.