گنجور

شمارهٔ ۸۹۳

ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم
شد گره در دل خونین چو سویدا آهم
چون نسیمی که نهد سر به بیابان ز چمن
بویی از حیرت دیدار بود با آهم
در سراغ تو ز بس گرم تکاپو شده ام
نفس سوخته ای کرد هوا را آهم
داد کز هجر چو طاووس همه تن داغم
آه کز درد چو زلف تو سراپا آهم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم
شد گره در دل خونین چو سویدا آهم
هوش مصنوعی: تنهایی و ضعف مانع شد که تلاشی برای پیشرفت داشته باشم. دل پرآشوبم مانند رنگ سیاه، به خاطر این حال، بسیار دچار تنگنا و رنج است.
چون نسیمی که نهد سر به بیابان ز چمن
بویی از حیرت دیدار بود با آهم
هوش مصنوعی: مانند نسیمی که از چمن زار به بیابان می‌وزد، بویی از شگفتی دیدار با خود دارم که همراه با آه و ناله‌ام است.
در سراغ تو ز بس گرم تکاپو شده ام
نفس سوخته ای کرد هوا را آهم
هوش مصنوعی: من به شدت به دنبالت هستم و به خاطر این جستجو، نفس‌ام به تنگ آمده و به خاطر بغضی که دارم، هوای اطراف را با آه‌ام پر کرده‌ام.
داد کز هجر چو طاووس همه تن داغم
آه کز درد چو زلف تو سراپا آهم
هوش مصنوعی: به خاطر دوری و جدایی، تمام بدنم پر از داغ و درد است، مثل طاووسی که در غم از دست دادن زیبایی‌اش فریاد می‌کشد، و همچنین من از شدت اندوه، همچون پیچیدگی و زیبایی موهای تو، سراپا در حال آهم.