شمارهٔ ۸۸۷
ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم
گوهر یکدانه ای را در خلاب افکنده ایم
مغز خورشید از شمیم عشق باشد عطسه ریز
تا بر این اخگر ز لخت دل کباب افکنده ایم
در طریق جستجو از گرمی رفتار خویش
آتش شوقی در آغوش شتاب افکنده ایم
سادگی بین کز پی تحصیل آرام و قرار
خویش را در موج خیز اضطراب افکنده ایم
شاهد دیدار از آیینهٔ ما رو نتافت
تا به رخ از پردهٔ حیرت نقاب افکنده ایم
در هوای گرم سیر عشق امشب ما و یار
جامه خواب از پرنیان ماهتاب افکنده ایم
خویش را جویا به رنگ نقش پای زایران
بر در دولت سرای بوتراب افکنده ایم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم
گوهر یکدانه ای را در خلاب افکنده ایم
هوش مصنوعی: ما که دلمان را در دنیای خراب و فاسد گذاشتهایم، در واقع یک چیز ارزشمند و گرانبها را در فضایی بیثمر و بیفایده انداختهایم.
مغز خورشید از شمیم عشق باشد عطسه ریز
تا بر این اخگر ز لخت دل کباب افکنده ایم
هوش مصنوعی: خورشید از نسیم عشق مانند عطسهای لطیف میباشد که بر این شعلههای دلسوزی که به خاطر بیقراریهای عاشقانه ایجاد شده است، میوزد و آنها را حرارت میبخشد.
در طریق جستجو از گرمی رفتار خویش
آتش شوقی در آغوش شتاب افکنده ایم
هوش مصنوعی: در مسیر جستجو، با گرمی رفتار خود شعلهای از اشتیاق در آغوش شتاب قرار دادهایم.
سادگی بین کز پی تحصیل آرام و قرار
خویش را در موج خیز اضطراب افکنده ایم
هوش مصنوعی: سادهلوحی که برای به دست آوردن آرامش و آسایش خود، در دریای پر اضطراب غرق شدهایم.
شاهد دیدار از آیینهٔ ما رو نتافت
تا به رخ از پردهٔ حیرت نقاب افکنده ایم
هوش مصنوعی: معشوقهٔ ما از دیدار با ما غافل نشد، زیرا که ما خود را از پردهٔ حیرت بیرون آوردهایم و با چهرهای نمایان در برابرش هستیم.
در هوای گرم سیر عشق امشب ما و یار
جامه خواب از پرنیان ماهتاب افکنده ایم
هوش مصنوعی: امشب در هوای گرم، به عشق و معشوقهام مشغولیم و لباس خوابمان را از پارچه نرم و لطیف ماهتاب به زمین انداختهایم.
خویش را جویا به رنگ نقش پای زایران
بر در دولت سرای بوتراب افکنده ایم
هوش مصنوعی: به دنبال شناخت خود هستیم و اثر ردپای مسافران را بر دروازه کاخ زیبای بوتراب مشاهده کردهایم.