گنجور

شمارهٔ ۸۸۳

اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم
هرگز ز زخم شکوه به مرهم نکرده ایم
ما در مصاف همدم شمشیر جرأتیم
بازوی عجز پیش کسی خم نکرده ایم
پیوسته تلخ کام نشاط است امید ما
ما لب چشمی ز چاشنی غم نکرده ایم
تنها ز دل بخون تمنا طپیده ایم
بیگانه را به راز تو محرم نکرده ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم
هرگز ز زخم شکوه به مرهم نکرده ایم
هوش مصنوعی: ما هرگز شکایتی از غم و اندوه به دل نگرفته‌ایم و حتی از زخم‌هایمان نیز نمی‌خواهیم که به درمانی اشاره کنیم.
ما در مصاف همدم شمشیر جرأتیم
بازوی عجز پیش کسی خم نکرده ایم
هوش مصنوعی: ما در جنگ و نبرد، همت و شجاعت خود را به کار می‌گیریم و هرگز در برابر کسی که ناتوانی ما را می‌بیند تسلیم نشده‌ایم.
پیوسته تلخ کام نشاط است امید ما
ما لب چشمی ز چاشنی غم نکرده ایم
هوش مصنوعی: هرچند که در زندگی لحظات تلخی وجود دارد، اما همواره امید ما به شادابی و سرور است. ما هرگز از چشیدن غم و غصه ی زندگی پرهیز نکرده‌ایم.
تنها ز دل بخون تمنا طپیده ایم
بیگانه را به راز تو محرم نکرده ایم
هوش مصنوعی: ما تنها از دل خود به خاطر آرزوهایمان می‌تپیم و هیچ‌کس را به رازهای دل خود راه نداده‌ایم.