شمارهٔ ۸۷۹
نیست تنها بیرخت دشمن گریبان نالهام
رخنه اندازد جرسآسا به دامان نالهام
همره من گر شوی در گلستان جوش گل است
غنچه را از بس کند خاطر پریشان نالهام
لخت دل با خون حسرت بس که ریزد هر طرف
بیتکلف کرده عالم را گلستان نالهام
رخنه میاندازدش چون غنچه در جیب و بغل
گر رساند چرخ را دستی به دامان نالهام
نالهٔ نی میکند دل را همین سرگرم شوق
میشود آتشفروز صد نیستان نالهام
دل تپیدن؛ طبل و لشکر؛ فوج غم؛ آهش؛ علم
سوی گردون میرود جویا به سامان نالهام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست تنها بیرخت دشمن گریبان نالهام
رخنه اندازد جرسآسا به دامان نالهام
هوش مصنوعی: دشمن فقط به خاطر نبودن تو نیست که به نالهام میافزاید، بلکه همچون صدای زنگ، نالهام رو به فزونی است.
همره من گر شوی در گلستان جوش گل است
غنچه را از بس کند خاطر پریشان نالهام
هوش مصنوعی: اگر با من بیایی به گلستان، برای گلها جنب و جوش و شوقی وجود دارد. این غنچه (گل) به خاطر من آنقدر نگران و مضطرب شده که نالهام را شنیده است.
لخت دل با خون حسرت بس که ریزد هر طرف
بیتکلف کرده عالم را گلستان نالهام
هوش مصنوعی: دل بیتاب و پریشان من، آنقدر از حسرت میسوزد و خون میریزد که هر سو را پر کرده است. بهراحتی و بدون زحمت، نالههای من همچون گلهایی دلانگیز، دنیا را به باغی سرسبز تبدیل کرده است.
رخنه میاندازدش چون غنچه در جیب و بغل
گر رساند چرخ را دستی به دامان نالهام
هوش مصنوعی: او مانند غنچهای که در جیب و بغلم جا میگیرد، به زندگیام نفوذ میکند، اگر تنها دست سرنوشت به کمک نالههایم بیاید.
نالهٔ نی میکند دل را همین سرگرم شوق
میشود آتشفروز صد نیستان نالهام
هوش مصنوعی: صدای نی دل را به شنیدن وادار میکند و همین صدا شوق و هیجانی در دل ایجاد میکند که مانند آتش روشن است و از دل من به تمام نیستانها میرسد.
دل تپیدن؛ طبل و لشکر؛ فوج غم؛ آهش؛ علم
سوی گردون میرود جویا به سامان نالهام
هوش مصنوعی: دل به تپش درآمده است، مانند طبل و لشکری آماده به نبرد؛ غمها به صورت گروهی به سراغم آمدهاند و آهی از دل میکشم. صدای نالهام به آسمان میرود و به دنبال آرامش و سامان است.