گنجور

شمارهٔ ۸۷۸

در حریم وصل از دلدار دور افتاده ام
مستم از کیفیت سرشار دور افتاده ام
معنی بیگانه با دل آشناتر می شود
در بر یارم اگر از یار دور افتاده ام
همچو پرواز نگه از دیدهٔ اهل نظر
با تو نزدیکم و بسیار دور افتاده ام
بسکه دل آزرده ام یکره ندیدم خویش را
تا از آن آیینهٔ رخسار دور افتاده ام
در حریم وصل هم بلبل ز افغان لب نبست
چون ننالم من کز آن غمخوار دور افتاده ام
بسته شد جویا زبان ناله دور از بزم یار
بلبلم کز ساحت گلزار دور افتاده ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در حریم وصل از دلدار دور افتاده ام
مستم از کیفیت سرشار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: در نزدیکی معشوق، از او دور شده‌ام و به همین دلیل، حال و هوای من پر از مستی و شیدایی است.
معنی بیگانه با دل آشناتر می شود
در بر یارم اگر از یار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: اگر از محبوب دور شده‌ام، آشنایی با غریبه‌ها بیشتر می‌شود.
همچو پرواز نگه از دیدهٔ اهل نظر
با تو نزدیکم و بسیار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: من در دقت نظر اهل بصیرت، مانند پرنده‌ای که در آسمان پرواز می‌کند، به تو نزدیک و در عین حال از تو بسیار دور احساس می‌کنم.
بسکه دل آزرده ام یکره ندیدم خویش را
تا از آن آیینهٔ رخسار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دلbroken شده‌ام، نتوانسته‌ام خودم را در آینه ببینم؛ چون از آن آیینه که نمایانگر چهره‌ام است، دور افتاده‌ام.
در حریم وصل هم بلبل ز افغان لب نبست
چون ننالم من کز آن غمخوار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: در فضای وصال و نزدیکی، حتی بلبل هم از درد و ناله خود چیزی نگفت، چرا که من نمی‌توانم سکوت کنم، زیرا از آن کسی که به من کمکی می‌کرد و به من محبت داشت، دور افتاده‌ام.
بسته شد جویا زبان ناله دور از بزم یار
بلبلم کز ساحت گلزار دور افتاده ام
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به خاطر دوری‌ام از محل حضور محبوبم، دیگر نمی‌توانم صحبت کنم و ناله‌های دلbroken‌ام از فراق او به گوش کسی نمی‌رسد. من همچون بلبل دریغ‌زده‌ای هستم که از باغ گل‌ها دور مانده‌ام.