گنجور

شمارهٔ ۸۷۷

ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم
به بال ناله بود چون سپند پروازم
مرا کباب دل از روی گرم می سوزد
اسیر خوی توام سایه پرور نازم
گر آفتاب جمال تو در نظر باشد
به روی دل در فیض است دیدهٔ بازم
ز پای خم سو اخلاص بر نمی گیرم
مرا که هست فلاطون عقل دمسازم
رموز عشق زمن گل نمی کند جویا
که سر به مهر خموشیست غنچهٔ رازم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم
به بال ناله بود چون سپند پروازم
هوش مصنوعی: از شوق اینکه صدایم به گوشت رسیده، ناله‌ام مانند پرواز یک پرنده است.
مرا کباب دل از روی گرم می سوزد
اسیر خوی توام سایه پرور نازم
هوش مصنوعی: دل من از محبت تو به شدت می‌سوزد و در عین حال، من تحت تاثیر جذبه و دلربایی تو قرار دارم.
گر آفتاب جمال تو در نظر باشد
به روی دل در فیض است دیدهٔ بازم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی چهره‌ات در دیدگان باشد، دل با نگریستن به آن، به خوشی و خرمیش می‌رسد.
ز پای خم سو اخلاص بر نمی گیرم
مرا که هست فلاطون عقل دمسازم
هوش مصنوعی: من از پای این خم، که نشانی از صداقت و اخلاص دارد، دست نمی‌کشم. چرا که در درونم، عقل و دانشی شبیه به افلاطون دارم که همراه من است.
رموز عشق زمن گل نمی کند جویا
که سر به مهر خموشیست غنچهٔ رازم
هوش مصنوعی: عشق من رازهایی دارد که کسی از آن‌ها خبر ندارد. این رازها مانند گل‌هایی هستند که در دل خاموشی پنهانند و باید به آرامی کشف شوند.