گنجور

شمارهٔ ۸۷۵

اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم
به رنگ شمع محفل خویش را صرف زبان کردم
فغانم از گداز آتش غم اشک حسرت شد
بحمدالله که درس ناله را امشب روان کردم
کشیدم بر سر آخر پردهٔ رسوایی عشقش
به جیب پارهٔ خود غنچه سان خود را نهان کردم
خیال مهر رویی بر دلم تابیده است امشب
زمین را از فروغ کوکب اشک آسمان کردم
چو صبح از ساغر خورشید جویا در دم پیری
چراغ خویش روشن از شراب ارغوان کردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم
به رنگ شمع محفل خویش را صرف زبان کردم
هوش مصنوعی: اگر از سوز و آتش عشق او سخن بگوییم، همچون شعله شمعی می‌سوزم و تمام وجودم را در این کلام صرف می‌کنم.
فغانم از گداز آتش غم اشک حسرت شد
بحمدالله که درس ناله را امشب روان کردم
هوش مصنوعی: ناله‌ام از سوزش آتش غم، اشکم به خاطر حسرت ریخت. شکر خدا که امشب توانستم دردهای درونم را بیان کنم.
کشیدم بر سر آخر پردهٔ رسوایی عشقش
به جیب پارهٔ خود غنچه سان خود را نهان کردم
هوش مصنوعی: در انتهای ماجرا، چون عشقش مرا افشا کرده بود، از شرم و رسوایی احساساتم را در دل خود پنهان کردم و خود را مانند غنچه‌ای که در جیب پاره‌ای پنهان شده، مخفی نگه داشتم.
خیال مهر رویی بر دلم تابیده است امشب
زمین را از فروغ کوکب اشک آسمان کردم
هوش مصنوعی: امشب خیال چهره دوست بر دلم روشنایی بخشیده است و من زمین را به نور اشک‌هایم مثل ستاره پر زرق و برق کرده‌ام.
چو صبح از ساغر خورشید جویا در دم پیری
چراغ خویش روشن از شراب ارغوان کردم
هوش مصنوعی: زمانی که صبح از نیام خورشید سر می‌زند، در دوران پیری، بخشی از وجودم را با یادگیری و تجربه‌ای که از زندگی دارم روشن می‌کنم، مانند اینکه بخواهم از شراب رنگین لذت ببرم.