گنجور

شمارهٔ ۸۷۳

افروخت تا ز باده عذار سمن برم
حسنش می دو آتشه ریزد به ساغرم
چشمم ز فیض آتش دل گشت گریه خیز
دریا به جوش آمده از تاب گوهرم
از دستبرد جرأت من غافل است خصم
دندان فشرده بر دم خنجر چو جوهرم
بس عقدهٔ محال گشودم ز جستجو
در موج خیز آب گهر تا شناورم
جویا قدم برون ننهم از ره رضا
در موج خیز بحر حوادث چو لنگرم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افروخت تا ز باده عذار سمن برم
حسنش می دو آتشه ریزد به ساغرم
هوش مصنوعی: تا زمانی که از شراب لبان گلگونش بزنم، زیبایی‌اش مانند شمعی روشن می‌شود و آتش عشق در ساغرم می‌ریزد.
چشمم ز فیض آتش دل گشت گریه خیز
دریا به جوش آمده از تاب گوهرم
هوش مصنوعی: چشمانم به خاطر احساسات عمیق و آتشین دل، شبیه دریا شده و از شدت هیجان، در حال گریه است. این احساس مانند جواهری است که به شدت تابش دارد.
از دستبرد جرأت من غافل است خصم
دندان فشرده بر دم خنجر چو جوهرم
هوش مصنوعی: دشمن از توانایی و شجاعت من بی‌خبر است و با دندان‌هایش بر روی دم خنجر به انتظار نشسته است؛ چون من مانند جوهری هستم که در برابر خطرات و چالش‌ها آماده‌ام.
بس عقدهٔ محال گشودم ز جستجو
در موج خیز آب گهر تا شناورم
هوش مصنوعی: من به دنبال گنج های پنهان در امواج آب بوده‌ام و با تلاش بسیار، مشکلات و موانع غیرممکن را حل کرده‌ام تا بتوانم در این مسیر شناور شوم و به موفقیت برسم.
جویا قدم برون ننهم از ره رضا
در موج خیز بحر حوادث چو لنگرم
هوش مصنوعی: من بدون ترس از مشکلات و حوادث زندگی، با آرامش و رضا قدم برمی‌دارم و نمی‌گذارم که موانع مرا متوقف کنند.